لينك به منبع:
در بحبوحه بحران برجام، آغاز جنگ قدرت
بر سر نمایش انتخاباتی سال آینده، بحران ناشی از انتشار نوار صوتی آقای منتظری و… بحران
بر سر دخالت رژیم در سوریه و کم و کیف آن نیز بالا میگیرد و کشمکش بر سر آن، بهصورت
بحرانی جدید بروز و ظهور پیدا کرده و به یک صفبندی در رأس رژیم منجر شده است.
20تن از اعضای مجلس ارتجاع طی نامهیی خواستار توضیح
در مورد استقرار هواپیماهای جنگی روسیه در پایگاه هوایی همدان شدهاند. در واکنش به
این موضعگیری، سپاه پاسداران بلافاصله در اطلاعیهیی به تاریخ 30مرداد 95، با
بیانی تهدیدآمیز هشدار داد: «هر زبانی» که «سخن از تضعیف ظرفیتها و توانمندیهای دفاعی»
بگوید «آب به آسیاب دشمن میریزد .»
برخی روزنامههای وابسته به باند رفسنجانی،
از این حضور روسی ابراز ناخشنودی کرده و مینویسند: ”نسبت به حضور ایران در سوریه یا
همکاری نظامی تمامعیار ایران و روسیه در دفاع از اسد، باید افکار عمومی هم مورد بررسی
قرارگیرد. در بحث حضور ایران در سوریه، هر ایرانی حق دارد این سؤال را بپرسد که ایران
تا چه اندازه در دفاع سوریه خواهد ایستاد؟» (روزنامه حکومتی آرمان 30مرداد).
سپس وزیر دفاع روحانی به صحنه آمد و در
تلاش برای رفع و رجوع قضیه گفت هرکس گفته پایگاه در اختیار روسیه گذاشتیم اشتباه است،
فقط تسهیلات در اختیار هواپیماهای روسیه گذاشتهایم و حضور هواپیماهای روسی ربطی به
مجلس ندارد… استفاده روسیه از پایگاه همدان تصمیم نظام است (روزنامه حکومتی آرمان
31مرداد).
اما هشدار وزیر دفاع مبنی بر اینکه این
«تصمیم نظام» یعنی تصمیم ولیفقیه بوده، در ساکت کردن و تاراندن معترضان مفید و مؤثر
نبود. سفیر سابق رژیم در آذربایجان که وابسته به باند رفسنجانی است آشکارا نسبت بهدرستی
این «تصمیم نظام» ابراز تردید کرد و گفت: ”اگر به پایگاه نوژه همدان حمله شود آیا روسیه
ایستادگی خواهد کرد و آیا کنار ایران خواهد بود؟ مابهازای این همکاری چه خواهد بود؟
انجام این همکاری در زمانی که تهران و مسکو در ابعاد دیگری همکاری ندارند، چه معنایی
دارد؟ از سویی در سوریه بازیگران دیگری هم چون آمریکا مطرح هستند و روسیه و آمریکا
نیز هماکنون با وجود اختلافاتشان در حال رایزنی با یکدیگرند و در این رایزنی، روسیه
امتیازها را میگیرد نه ایران؛ البته نمیتوان نتیجه رایزنیهای مسکو و واشینگتن در
رابطه با سوریه را پیشبینی کرد اما روسیه نشان داده است که پای کار نیست» .
اظهارات روحانی در وزارت دفاع (در تاریخ
30مرداد) نیز متأثر از این کشمکش بود، وی تلاش کرد با اتخاذ یک موضع بینابینی موضوع
را دور بزند؛ اما این بحران در دولت خود او هم رخنه کرده و شکاف جدیدی ایجاد کرده است.
این شکاف، بین وزارت دفاع روحانی با بقیه اجزای دولت، کاملاً بارز است. کمااینکه شکاف
بین سپاه و بخشی از مجلس نیز بهوضوح قابل رؤیت است. البته عمق این شکاف مربوط میشود
به تمایل به خوردن یا نخوردن زهر منطقهیی که یک رویارویی سابقهدار در درون رژیم است
اما آنچه جدید است علنی و رسانهیی شدن این رویارویی است که بهمعنی عمیقتر شدن این
شکاف در درون رژیم است که البته شکستهای اخیر رژیم در حلب بهعنوان یکی از عوامل مؤثر
در بهوجود آمدن این رویارویی هم باشد.
آنچه نباید از نظر دور بماند، پیامدهای
این وضعیت در درون رژیم است که باعث هرچه ضعیفترشدن ولیفقیه و در نهایت تمامیت رژیم
میشود. تا کنون این موضوع که سیاستگذاریهای خارجی رژیم، منحصراً در حیطه ولیفقیه ارتجاع است، امری قطعی و پذیرفته شده بود و بر سر آن لااقل
هیچ مخالفت رسمی و رسانهیی به چشم نمیخورد و تنها گهگاه بهصورت غر و لندهایی توسط
رفسنجانی مطرح میشد؛ اما اکنون ورود اعضای مجلس ارتجاع و رسانهها، بیانگر یک درجه
کیفی دیگر در تشدید و تعمیق ضعف و طلسمشکستگی خامنهای است که پیآمد بلافصل آن، تضعیف
تمامیت رژیم است و روند سرنگونی را که آغاز شده، بیش از پیش شتاب میبخشد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر