منبع به لينك:
سالهاست كه
آخوندهاي درمانده در جنگ رواني ديوانهوارشان عليه مجاهدين و مقاومت مردم
ايران و در كنار نوشتن صدها كتاب و هزاران مقاله و گزارش و مصاحبه و
برگزاري نمايشها و استفاده از هر منبر و محراب و هر وسيلة سنتي و مدرن
تبليغاتي، بهساختن و سرهمبندي كردن سريالهاي تلويزيوني و ساخت فيلمهاي
سينمايي عليه سازمان مجاهدين و مقاومت روي آوردهاند.
رژيم در يك تلاش
ديوانهوار تبليغاتي عليه مجاهدين، صدها فيلم و صحنههاي ساختگي با تحريف و
مونتاژ ساخته كه تعداد آنها فقط در يك سال گذشته بيش از 32 فيلم سينمايي و
مستند و سريال بوده كه هرکدام از سريالها شامل چند قسمت ميشود. ازجمله
فقط يكي از اين مستندهاي ساختگي سفارشي با عنوان پارلمان كه در ايام
نمايشهاي انتخاباتي 7 اسفند رژيم تهيه شد 31 قسمت بود. اينها علاوه بر
فيلمهاي مستندي است كه ساليان قبل پخششده و امسال نيز تكرار شده كه تعداد
آنها نيز قابلتوجه ميباشد.
رژيم ساخت اينگونه
سريالهاي تلويزيوني را از سال 82 شروع كرد؛ اما اين كار از ابتداي سال 92
اوج تازهيي گرفت. حالا اين سؤال پيش ميآيد كه چه شده آخوندها كه بخصوص بعد
از قتلعام 10 شهريور 92 در اشرف، آنقدر در تبليغات خود از نابودي و تمام
شدن مجاهدين دم ميزدند و رجز خوني ميکردند اينقدر انرژي و هزينه براي
تحريف تاريخ سالهاي اخير و مخدوش كردن چهرة مجاهدين اختصاص ميدهند؟ ابعاد
قضيه چيست؟ هدف از صرف اينهمه هزينه چه ميباشد؟ و دستگاه عريض و طويل
جنگ رواني رژيم، چه اعترافهاي ناگزيري در اين رابطه کردهاند؟
هرچند تمام تلاش رژيم در
اين صنعت جعل و تحريف كه اسم آن را مستندسازي گذاشته است، ارائة يك تاريخچة
مجعول و مخدوش كردن چهرة مجاهدين ميباشد، اما واقعيتها گاهي آنقدر روشن
و درخشان هستند كه گوشههايي از آن اجباراً بر زبان يا قلم همين جعل
کنندهها هم جاريشده است:
«کمال تبريزي اين
کارگردان در پاسخ به اينکه فکر ميکند مخاطب بعد از تماشاي فيلم ”امکان
مينا” چه احساسي نسبت به [مجاهدين] خواهد داشت و آيا اين احساس منفي خواهد
بود؟ به خبرنگار سينمايي ايسنا بيان کرد: من فکر ميکنم نسل فعلي ما هيچ
تصوري نسبت به … [مجاهدين] ندارد، بنابراين ذهنيتي که برايش ايجاد ميشود
اين است که آدمها و گروهي وجود دارند که به اين شکل فکر ميکنند.
(خبرگزاري مهر 19 بهمن 94)
كارگردان جديدترين فيلم
سفارشي رژيم، ميگويد: «نسل فعلي ما هيچ تصوري نسبت به مجاهدين» ندارد. كه
البته منظورش تصوري است كه آخوندها به دنبال القاي آن به مردم بخصوص نسل
جوان بوده و هستند. معني اين حرف آن است كه آخوندها بعد از سه دهه
دروغپردازي عليه مجاهدين و چاپ و انتشار صدها عنوان كتاب و فيلم و هزاران
مقاله و مطلب، در هدف خود كه «شيطان سازي» از مجاهدين بوده شكست خوردند.
در ادامه مطلب فوق آمده
است: «او [كمال تبريزي] اضافه کرد: زمان فيلم به دهه ۶۰ مربوط ميشود و در
آن از اِلِمانهاي اين دهه استفاده کرد. يعني آرم سازمان مجاهدين يا تصاوير
شهدا را بهعنوان يک اِلِمان تصويري در فيلم به کاربردم که اينها درواقع
جزو طراحي صحنه بودند، اما اگر با من بود به يک گروهک مشخص اشاره نميکردم
چون اصلاً نيازي نبود.
کمال تبريزي تأکيد کرد:
فيلم ”امکان مينا” باانگيزه کاملاً شخصي سازندگانش ساختهشده است. کارگردان
فيلم سينمايي ”امکان مينا” که جديدترين کارش ۱۶ بهمنماه در کاخ جشنواره
به نمايش درآمد درباره بحث سفارشي بودن فيلمش اظهار کرد: معتقد نيستم
”امکان مينا” سفارشي است چون اگر فيلمي را با موضوعي در ارتباط با يک ارگان
خاصي در کشور بسازيم معني سفارشي بودن نميدهد. وي با جذاب دانستن اين
موضوع گفت: فکر ميکنم فيلم ”امکان مينا” در بستر اجتماعي حرکت ميکند و
کاراکترها، آدمهاي عادي جامعه هستند. اصلاً همينکه عمدة فيلم به اين نوع
آدمها مربوط ميشود، کافي است که آن را سياسي ندانيم و نيز آن را متعلق به
حمايت شدن از سوي ارگان خاصي هم ندانيم».
اين بهاصطلاح كارگردان
درحاليکه ميگويد «اگر با من بود به يک گروهک مشخص اشاره نميکردم» يعني
تصميمگيري با يك كس ديگر و يا يك ارگان رژيم بوده است، ولي در جملة بعد
ميگويد: «معتقد نيستم ”امکان مينا”سفارشي است چون اگر فيلمي را با موضوعي
در ارتباط يک ارگان خاصي در کشور بسازيم معني سفارشي بودن نميدهد». اين
اعتراف آشكاري به اين است كه فيلم كذايي، در ارتباط با وزارت اطلاعات و
ارگانهاي سركوب و كشتار مجاهدين درستشده است!
در خبر ديگري آمده است:
«به گزارش خبرنگار مهر، کمال تبريزي کارگردان، منوچهر محمدي تهيهکننده،
فرهاد توحيدي نويسنده و ميلاد کيمرام بازيگر در نشست فيلم ”امکان مينا” که
ظهر امروز ۱۷ بهمنماه در برج ميلاد برگزار شد حضور يافتند. سلطانمحمدي
منتقد گفت. اين فيلم از برچسبهاي گلدرشت و شعارزده دور است. براي خوب
نشان دادن شخصيتها، کسي شعار نميدهد و از آنطرف روسري قرمز که بر سر
رهبر گروه مخالف ديده ميشود، المان قابلتوجهي است که به ما نشان دهد قرار
است چه فيلمي با چه محتوايي را تماشا کنيم». (خبرگزاري مهر 19 بهمن 94)
درواقع دستگاه
دستاندرکار ساخت جعليات عليه مجاهدين در اينجا به يك ترفند آخوندها
اشارهکرده و بقول همين فرد تلاش ميكند از برچسبهاي گلدرشت و شعارزده
عليه مجاهدين حتيالامكان پرهيز كنند تا از تنفر بيننده كم نمايند. چون
همينكه اسم مجاهدين برده شود بيننده هوشيار شده و مجعولات آخوندي هم رسوا
ميشود به همين دليل او ميگويد با بهاصطلاح «اِلِمان» هاي غيرمستقيم مثل
رنگ روسري منظور رژيم را القا ميكند.
همچنين خبرگزاري سپاه
پاسداران در خبري نوشت: «فيلمهاي”سيانور” و ”امکان مينا” دو اثر سينماي
ايران در سال ۹۴ به شيوهاي جذاب و عامهپسند به موضوع [مجاهدين]
پرداختهاند…”سيانور” … آخرين فيلم بهروز شعيبي زماني براي اهالي رسانه در
برج ميلاد به نمايش درآمد… شعيبي محتواي اثر را بهمثابه قلابي قرار داده
تا تماشاگر پس از ديدن بخشهايي از شرايط دروني [مجاهدين] در آن دهه در
پوشش يک داستان جذاب و پرکشش به موضوع علاقهمند شود. اطلاعات تاريخي
”سيانور” در حقيقت براي درگير کردن ذهن مخاطب نسبت به آن دوران است و قرار
نبوده اثر شبيه مستندهاي ادامهدار تلويزيوني، ريشهيي به روشنگري دست بزند
زيرا با اين کار بهطورقطع جذابيتهاي سينمايي کار به حاشيه ميرفت و
”سيانور” را تبديل به يک کار خستهکننده و بدون تماشاگر ميکرد. (خبرگزاري
فارس 26 بهمن 94)
آنچه فوقاً آمده اعترافِ
جالب ديگري است كه ازيکطرف ترفندهاي تبليغاتي آخوندها براي جلب مشتري و
بيننده را نشان ميدهد و از طرف ديگر ميگويد اگر ميخواست بيشتر از اين در
مورد تاريخچه سازمان دروغپردازي كند مثل بقيه مستندهاي تلويزيوني كه عليه
مجاهدين ساختهشدهاند، خستهكننده و بدون تماشاگر ميشد.
مجاهدين آنتي تر بنيادگرايي و پاسخ تاريخي خميني
آنچه در لابهلاي فيلم و
مستندهاي ساختگي رژيم برجسته است، تأکيد بر مرزبندي مجاهدين با ارتجاع و
خميني دجال از روز نخست است. چند نمونه آن ذيلاً آورده ميشود:
–
مجري: بسمالله… بررسي سالهاي 1341 به بعد دوران جديد به ميدان آمدن
نحلههاي متعدد از تفكرات اسلام منهاي روحانيت مانند نهضت آزادي و پسازآن
سازمان مجاهدين خلق تا سالهاي انقلاب رو نشان ميده كه بخش مهمي رو از
تاريخ اين نهضت تشكيل ميده. يكي از محصولات اصلي و خطرناك نحله فكري اسلام
منهاي روحانيت كه از اوايل دهه پنجاه جامعه مبارزاتي و نهضت اسلامي را
تهديد كرد، جريان التقاطي موسوم به مجاهدين خلق بود كه بنيانگذاران آن از
بقاياي نهضت آزادي محسوب ميشدند. كوشكي: آن چهرههايي كه جزو بنيانگذاران
اصلي سازمان مجاهدين خلق بودند علقههاي مذهبي خودشون رو پيوند زدند با اين
نگرش اسلام منهاي روحانيت و نتيجه اين تفكر درواقع پيدايش سازماني شد كه
مباني خودش رو مذهبي ميدانست اما براي تفسير مذهب و ارائه يك درواقع
دستورالعمل بهروز منطبق با نيازهاي روز از دين و مذهب اينها به اجتهاد
شخصي دست زدند، گفتند در بين روحانيت كسي نيست كه بتونه برداشتهاي
موردنياز ما رو براي مبارزه با حكومت شاه, مبارزه با امپرياليسم, فراهم
بكنه خودمان وارد عمل ميشيم. گزارشگر: پوشيده نبوده و نيست كه در همان
سالها هم مجاهدين خلق براي روحانيون در جريان مبارزه نقشي قائل نبودند و
معتقد بودند روحانيت نبايد جايي و نقشي در جنبش داشته باشد, چراکه جنبش را
منحرف ميكند, آنها روحانيت را وابسته به قشر سرمايهداري و خردهبورژوازي
ميدانستند و معتقد بودند كه هر امري كه منافعشان را به خطر بيندازد با آن
به مقابله و مخالفت برميخيزد. (مستند سفارشي از غدير تا موعود قسمت بيست و
دوم، شبكه خبر رژيم، 26 ارديبهشت 94)
– يكي از مشكلات آنها
اين بود كه اسلامشون بدون روحانيت بود…امام فرمود اسلام بدون روحانيت كشور
بدون طبيب است… (مستند سفارشي از مرصاد تا موصل، قسمت دوم، شبكه دو رژيم، 7
مرداد 94)
– امام از خطر نفوذ
منافقين ميگويد – امروز هم مسلمانها مبتلاي به دستهيي از منافقين هستند
كه كار اين كار مسلمانها با اين منافقين مشكل تراست با كارشون با محمدرضا.
(مستند سفارشي پارلمان، قسمت دوم، شبكه خبر رژيم، 16 دي 94)
با دقت در صحبتهاي فوق
بهخوبي مشخص است كه جرم مجاهدين از ديد رژيم، ارائة اسلامي متفاوت از
اسلام حوزوي است. جرم مجاهدين اين است كه خميني و رژيمش و آخوندهاي
خمينيصفت را ارتجاعي و عامل انحراف جنبش ميدانستند.
جرم بزرگتر مجاهدين اين
است كه «امام!» دجال را قبول نداشتند و از همان اول حتي قبل از انقلاب سال
57 با ارتجاع خميني مرزبندي داشتند. آيا رژيم واضحتر از اين ميتوانست
اذعان كند كه مجاهدين آنتيتز و جواب تاريخي و ايدئولوژيك خميني هستند؟!
ابراز وحشت از مقاومت مشروع
موضوع ديگري كه از
لابهلاي مجعولات رژيم، خيلي پُررنگ است ترس و هراس خليفة ارتجاع از مقاومت
مشروع مردم ايران و فرزندان مجاهد آنها ميباشد كه چند نمونه آن ذيلاً
آورده ميشود:
«سال 67 بود كه اين دو تا شير رو از فرمانداري قصر شيرين آوردن اينجا.
عراق استان ديالي 28 كيلومتري شهر الخالص.
گوينده: اين همان عملياتيه كه قرار بود ارتش آزاديبخش رجوي تهران رو بگيره.
مسعود رجوي: عمليات بزرگ فروغ جاويدان.
گوينده: بعد از ساعتها
نشست و توجيهات تو اين سالن، سوم مرداد 67 بود كه از اردوگاه به سمت ايران
حركت كرديم و ساعت سه و نيم بعدازظهر فرمان حمله صادر شد.
گوينده: اين اولين باري نبود كه اشرف قرارگاه پشتيباني يك عمليات ميشد، سازمان تو همان سال دوتا عمليات مهم داشت.
اولي عمليات آفتاب كه حمله به شوش بود، 7 فروردين و دومي عمليات چلچراغ 29 خرداد براي تسخير مهران.
ولي فروغ خيلي بزرگتر بود و سازمان همه ادوات و نيروهاش رو به ميدان آورده بود براي رسيدن به تهران…
مسعود رجوي: ابتدا از شما سؤال كنم نظر شما درباره رياست جمهوري مريم چيست؟ موافقيد؟
جمعيت: بله
گوينده: محمد حنيف نژاد،
سازمان مجاهدين خلق را در شهريور 1344 پس از انشعاب از جبهه ملي و نهضت
آزادي باهدف جنگ مسلحانه با رژيم شاه تشكيل داد. سال 1350 ساواك سران
سازمان را دستگير كرد و همه به اعدام محكوم شدند…
گوينده: بعد از رفراندم
جمهوري اسلامي رجوي براي تشكيل دولت اعلام كانديداتوري كرد، اما چون قانون
اساسي جمهوري اسلامي ايران رو نپذيرفته بود از نامزدي رياست جمهوري
بازماند.
به
فاصله كوتاهي رجوي به بنيصدر بعد از يك دوره اختفا هفتم مرداد 1360 توسط
سرهنگ بهزاد معزي خلبان اختصاصي شاه از مهرآباد به سمت پاريس پرواز كردند.
با آمدن رجوي به عراق،
صدام اردوگاهي رو در استان ديالي در 80 كيلومتري مرز ايران در اختيارش قرار
ميده و اينجوري اشرف به وجود مياد. شهري نظامي در زميني به وسعت بيش از
40 کيلومترمربع». (اردوگاه اشرف قسمت اول، تلويزيون شبكه 3 رژيم، 4 مرداد
94)
مسعود رجوي: بنابراين آن
دزد اعتماده, ما هم بايد اين اعتماد را بازگردانيم. آن ضايع كننده و
تباهکننده همه اميدهاست, ما بايد آن را برگردونيم.
گوينده: آن روزها عكس يه نفر وسط اين ميدان نصبشده بود كه براي نيروهاي سازمان نقش الگو داشت، عكس اشرف ربيعي همسر اول مسعود رجوي.
گوينده: طي درگيري با
نيروهاي انقلاب، اشرف ربيعي و بقيه افراد آن خانه تيمي كشته شدند. (اردوگاه
اشرف قسمت دوم، تلويزيون شبكه 3 رژيم، 5 مرداد 94)
لازم به تأكيد است كه همه
اين فيلمهاي سينمايي و مستند علاوه بر مستندهاي تكراري است كه طي سال
گذشته از شبكههاي تلويزيوني رژيم پخش و امسال تكرار شده است. در همين
رابطه خبرگزاري سپاه پاسداران اعلام كرد: «شبكه مستند سيما براي سالروز
عمليات مرصاد پخش چهار مستند ويژه را در نظر گرفته است».
به گزارش خبرگزاري فارس,
اين آثار مستند شامل تصاوير ديده نشده يا كمتر ديده شدهيي است كه در سال 67
ضبطشدهاند. اين چهار اثر كه در سالروز عمليات مرصاد در جدول پخش شبكه
مستند از صبح تا شام جانمايي شدهاند… (خبرگزاري فارس 4 مرداد 94)
مجاهدين، تهديد اصلي نظام؛ كابوس خامنهاي
با نزديك شدن نمايش
انتخابات اسفندماه، خامنهاي كه در گرداب بحرانهاي بزرگي دستوپا ميزد،
نسبت به خطر دشمن در كمين نشسته نظام، به باندهاي متخاصم دروني رژيم هشدار
ميداد:
«جرياني كه پس از
انتخابات با حضور انبوه هواداران موسوي خواستار روشن شدن ابهامات انتخاباتي
بود با مشاهده سوءاستفاده دشمنان و درك حقايق خيابانها را ترك كرده و
بجاي آن جرياني کاملاً منحرف و سازمانيافته كنترل ميدان را در دست گرفته
است جرياني كه يكي پس از ديگري آرمانهاي انقلاب و محكمات امام را نشانه
ميرود [شعار جمعيت «استقلال، آزادي، جمهوري ايراني»] درستي اين تحليل بار
ديگر در 16 آذر اثبات ميشود و چراکه اين جريان خطرناك بهصراحت جمهوري
اسلامي يعني حاصل انقلاب ملت را نفي ميکند و ماهيت برانداز خود را فاش
ميسازد، البته دانشجويان حامي منافع ملي در مقابل اين انحراف ميايستد و
كنترل ميدان را در دست ميگيرد…
گوينده: در آنسوي مرزهاي اين سرزمين عاشورايي اما ضدانقلاب تروريست و برانداز در حال جشن و پايکوبي است.
مريم رجوي: «صحنههاي حقيقي انتخابات ايران، نه رنگهاي تقلبي، بلكه اين قيام چندميليوني است» (مستند سفارشي بررسي بعد از
انتخابات، تلويزيون شبكه خبر رژيم، 10 دي 94)
انتخابات، تلويزيون شبكه خبر رژيم، 10 دي 94)
نمونه
ديگر: «يک عدهيي کمين کردند که با عدم ورود مردم در عرصه انتخابات يا با
تحريم انتخابات يا با سست کردن انتخابات که حالا اشاره خواهم کرد يک
مچگيري از نظام جمهوري اسلامي بکنند. يک عدهيي کمين کردند…».
در همين حال،
راديوتلويزيون و رسانههاي حكومتي تحت امر وليفقيه ارتجاع و همچنين
مهرههاي سرسپرده خامنهاي در خبرگان و نمايشهاي جمعه جابهجا در مورد خطر
مجاهدين هشدار ميدهند و سوابق رويارويي آنها با استبداد مذهبي را بازگو
ميكردند:
گوينده: شمارش آراء
انتخابات مجلس در اكثر نقاط كشور به پايان رسيده است گروههايي كه در
انتخابات رأي نياوردهاند، بدون توجه به سخنان امام همچنان سلامت انتخابات
را زير سئوال ميبرند و بر طبل ابطال ميكوبند.
در رأس اين گروهها
سازمان مجاهدين خلق قرار دارد كه امام بارها به اعمال منافقانة آنان
اشارهکرده است و در اين برهه رفتار نفاقآلودشان بروز و ظهور بيشتري
دارد». (مستند سفارشي پارلمان، تلويزيون شبكه خبر رژيم،28 دي 1394)
رژيم آخوندي در بحبوحه
بحران انتخابات و شقه در رأس نظام ولايتفقيه، تلويزيون رژيم، گزارشها و
تصاويري از مقطع قيام 30 خرداد و خطر سرنگوني رژيم پخش كرد:
«بترسيد از اون روزي كه
اين مردم بفهمند در باطن ذات شما چيست و يك انفجار حاصل بشود از اون روز
بترسيد كه ممكن است يكي از ايامالله خداي ناخواسته باز پيدا بشد و اونروز
ديگر قضيه اين نيست كه برگرديم به 22 بهمن قضيه اين است كه فاتحه همه ما را
ميخوانند».
گوينده: سيام خرداد 1360
درحاليکه چند روزي است طرح عدمکفايت بنيصدر در مجلس در حال بررسي است
منافقين و طرفداران بنيصدر در خيابانها آشوب بهپاميكنند.
رفسنجاني: ديروز من از
لحظاتي كه درگيري شد تا اواخر وقت تا تقريباً نيمهشب در جريان برخوردهاي
تهران بودم و مستقيماً صداهاي اخبار روگاهي با صداهاي خودشون ميشنيدم.
از نيروهاي امنيتي و
دستگاه قضا ميخواهم كه واقعيت را درك كنند اينها محارباند, اينها
طاغياند, اينها قيام كردند عليه جمهوري اسلامي…». (پخش وقايع مقطع 30
خرداد 60- تلويزيون رژيم ۱۲ بهمن 94)
آنچه در اين مختصر گفته
شد، بخش كوچكي از حجم عظيم تبليغات ديوانهوار رژيم دجال آخوندي با به كار
گرفتن ارگانها و نهادهاي متعدد از چندين وزارتخانه، با صرف مقادير هنگفتي
از بودجههاي ميلياردي و با به كار گرفتن خيلي از عوامل مزدور تحت عنوان
كارگردان، تهيهکننده، بازيگر و امثالهم… در قالب دهها سريال تلويزيوني و
فيلمهاي سينمايي، براي مخدوش كردن چهرة مجاهدين و مقاومت است. واقعيت اين
است كه اين تنها جزء كوچكي از تلاشهاي رذيلانة دشمن ضد بشري عليه مجاهدين و
مقاومت ايران ميباشد. تلاشي كه ازيکطرف گوياي وحشت رژيم از سرنگوني و از
طرف ديگر سند افتخار و سرفرازي فرزندان مجاهد مردم ايران است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر