جستجوی این وبلاگ

۱۳۹۵ اردیبهشت ۳۰, پنجشنبه

مسعود خدابنده و ان سينگلتون، گردانندگان شعبه خارج كشوري وزارت اطلاعات – اينترلينك


مقدمه

با تمام تلاش‌هاي رژيم براي فيلتر کردن سايت‌ها و شبکه‌هاي اجتماعي مختلف مانند فيس‌بوک و تويتر، امروزه صدها هزار نفر از جوانان ايراني با ابداع روش‌هاي مختلف و با استفاده از فيلترشکن‌ها از اين شبکه‌ها براي ارتباط‌گيري و خبررساني استفاده بهينه مي‌کنند.
امري که رژيم ايران و ارگان‌هاي امنيتي آن را واداشته که در کنار انواع و اقسام ترتيبات امنيتي در داخل مثل پايين آوردن سرعت اينترنت، فيلترگذاري بيش از يک‌ميليون سايت وبلاگ با ايجاد ارتش سايبري نيروهاي خود را به اشکال مختلف ازجمله درپوش افراد عادي و گاهاً مخالف رژيم وارد شبکه‌هاي اجتماعي مورداستفاده ايرانيان کند و با ايجاد سايت‌ها و وبلاگ‌ها با پروفايل‌هاي جذاب کار جاسوسي و امنيتي خود را در فضاي مجازي اينترنت نيز گسترده و به‌پيش ببرد. شناساندن چهره مأموران رژيم و جارو کردن آن‌ها از اين شبکه‌ها يک امر ضروري است که در خدمت مبارزه مردم ايران براي نيل به آزادي و دمکراسي مي‌باشد. در سلسله نوشته‌هايي با عنوان «ياران شيطان» سعي خواهيم کرد تا مأموران و خادمان دربار ولايت را که گاها با ماسک مخالف رژيم و با عناوين فريبکارانه به فعاليت‌هاي جاسوسي و پراکندن تخم نفاق و ياس در بين ايرانيان در شبکه‌هاي اجتماعي مختلف مشغول‌اند به کاربران اين شبکه‌ها بشناسانيم و ترفندهاي بکار گرفته‌شده توسط آنان براي نفوذ و يارگيري در بين ايرانيان براي شناسايي مخالفان رژيم را در معرض ديد همگان قرار دهيم.

مسعود خدابنده و همسرش آن سينگلتون

يکي از افرادي که قبلاً در ارتباط با «سازمان مجاهدين خلق ايران» بوده و بعداً از اين سازمان کنار کشيده و در همکاري با رژيم ايران خط و سياست اين رژيم را در نابودي مخالفان و بالأخص سازمان مجاهدين را به‌طور فعال به‌پيش مي‌برد در انگلستان زندگي مي‌کند. وي که اغلب نيز مورداستفاده بنگاه سخن‌پراکني بي. بي. سي که دشمني‌اش با مردم و مقاومت ايران از زمان مصدق فقيد براي همه ايرانيان آشکارشده است قرار مي‌گيرد فردي است بنام «مسعود خدابنده» ساکن انگلستان که با همسر انگليسي‌اش بنام «آن سينگلتون» به‌عنوان عناصر فعال از سوي وزارت اطلاعات عليه اپوزيسيون اين رژيم مورداستفاده قرار مي‌گيرند.

اما اين شخص کيست؟

02«کميته پارلماني براي ايران آزاد در پارلمان بريتانيا» در طي يک گزارشي اينجا درباره وي چنين مي‌نويسد: «بر اساس اظهارات يک شاهد در دادگاه بريتانيا مسعود خدابنده نماينده وزارت اطلاعات ايران در انگليس است. او در سال 1981 به انجمن دانشجويان مسلمان انگليس پيوست که از مجاهدين حمايت مي‌کرد. در سال 1986 به تقاضاي خودش به کمپ اشرف در مرز ايران و عراق رفت. در حين جنگ خليج وي نامه‌‌يي به رهبري کمپ نوشت که دارو مصرف مي‌کند و انگيزه‌اش را براي مبارزه با رژيم ازدست‌داده است. مسعود خدابنده تا 1996 با مجاهدين بود تا اينکه از آنان جدا شد.
مجاهدين سفر او را به اروپا را تأمين نمودند. در سال 1998 درپوش شركت در کنفدراسيون کارگري به سنگاپور رفت و نماينده وزير اطلاعات را ملاقات نمود. اين آغاز همکاري وي با آنان بود. کار او عمل کردن بر ضد اپوزيسيون ايران و پناهندگاني بود که در اروپا بودند. وي با «آن سينگلتون» ازدواج نمود. سينگلتون نيز در دهه 80 با انجمن‌هاي حامي مجاهدين همراه بود اما به دلايلي از اين انجمن‌ها کنار گذاشته شد و بعد از ازدواج با خدابنده بارها به ايران رفت. وي در يک مورد ماه‌ها در ايران ماند که در طي آن دستوري براي تأسيس سايت «ايران-اينترلينک» دريافت نمود. مسعود خدابنده و همسرش سينگلتون اين سايت را در ليدز تأسيس کردند. هردوي آنان از مخالفان قديمي رژيم بودند؛ اما آن سينگلتون هرگز يک عضو مجاهدين نبوده است. او در دهه 80 از هواداران مجاهدين در لندن بوده و در ابتداي دهه 90 براي دو ماه به عراق رفت. وي کمپ را ترک کرد چون دريافت که به مبارزه اعتقادي ندارد. کار آن‌ها در اين وب‌سايت جذب افراد معدودي در مخالفت هيستريک با مجاهدين است. سپس شنيده شد که وزارت اطلاعات به آن‌ها پيشنهاد غيرقابل ردي داده است و خيلي زود خدابنده به استخدام آنان درآمد. هدف آنان تطميع اعضاي سابق بود که از مبارزه دست کشيده بودند. آن‌ها ابتدا امکان ترور فعالان سياسي را در خاک اروپا فراهم مي‌کردند و بعد به کمپين‌هاي دروغ‌پراکني بر ضد مجاهدين روي آوردند. ازآنجايي‌که رژيم ايران ديگر هيچ‌گونه اعتباري ندارد ازاين‌گونه افراد براي پيش بردن فعاليت‌هايش عليه مخالفانش و پناهندگان بهره مي‌برد.
وقتي آقاي «وين گريفيث» نماينده پارلمان انگليس در سال 2004 که براي ديدن برادر ديگر مسعود خدابنده به ايران سفرکرده بود، آن سينگلتون را در زندان اوين ملاقات نموده بود بسيار حيرت‌زده شده بود. ابراهيم خدابنده برادر مسعود خدابنده و يکي ديگر از اعضاي شوراي ملي مقاومت در سال 2004 در سوريه ربوده شدند. آن‌ها به ايران مسترد مي‌شوند و اين امر گوياي روابط بين سرويس‌هاي دو كشور مي‌باشد. يك موج انزجار در انگليس برپا مي‌شود ولي رژيم واكنش نشان نمي‌دهد. يك سال بعد وين گريفيث، نماينده مجلس انگلستان از حزب كارگر، مجاز به بازديد از ابراهيم خدابنده در زندان مي‌شود. اين پارلمانتر شخيص در بازگشت خود از ايران حيرت خود را از مشاهده آن سينگلتون، همسر مسعود خدابنده بازگو مي‌کند. او توضيح مي‌دهد كه چگونه سينگلتون در زندان واواك به ميل خود رفت‌وآمد مي‌کرده و با مقامات و پرسنل زندان گفتگو مي‌نموده است. اين پارلمانتر متوجه مي‌شود كه هم‌وطنش براي واواك كار مي‌کند. آقاي وين گريفيت مي‌گويد:«بسيار عجيب بود که سينگلتون در زندان فرزند کوچکش را نيز با خود داشت. وي با آزادي به همه‌جا رفت‌وآمد مي‌کرد و با مسئولين زندان در ارتباط بود».
03ابراهيم خدابنده طي نامه‌يي قبل از دستگيري‌اش نوشته بود که وزارت اطلاعات با مادرش درباره استخدام مسعود خدابنده تماس داشته است. در سال 2005 مسعود خدابنده و سينگلتون تلاش نمودند تا يک نشست در پارلمان براي دروغ‌پراکني عليه مجاهدين بگذارند اما درنهايت به آن‌ها اين اجازه داده نشد و به يک هتل رفتند.
يادآوري مي‌شود که در طول چهل سال فعاليت صدها هوادار و اعضاي سابق از رده‌هاي داخلي مجاهدين بيرون آمدند، اما اغلب آنان همچنان با شرکت در گردهمايي‌ها و کمک مالي از مجاهدين حمايت مي‌کنند. ولي خدابنده تصميم گرفت که خود را در اختيار وزارت اطلاعات قرار دهد.
وي يک برنامه فشرده و گران با مسافرت به نقاط مختلف دنيا دارد تا هم‌رزمان قديمي‌اش را تروريست و شستشوي مغزي شده و قاتل و شکنجه‌گر بخواند؛ اما هر گز رژيم و ترورهايش را به‌نقد نمي‌کشد.
همچنين براي اطلاعات بيشتر رجوع کنيد به همكاري با مأموران ايراني در اروپا افشاگري كميته ايرانيان بريتانيا در نوامبر سال 2008.
در كتاب «واواك در خدمت آيت‌الله‌ها» نوشته رئيس پيشين سازمان ضد جاسوسي فرانسه، استراتژي وزارت اطلاعات براي بهره‌برداري از برچسب تروريستي و شيطان سازي از مجاهدين در آمريكا بررسي‌شده و ازجمله آمده است:
«واواك براي اثبات استراتژي خودروي دو محور عمل مي‌کند: تلاش براي نفوذ دادن مأموران خود به داخل اپوزيسيون و اول‌ازهمه سازمان مجاهدين و دوم تشكيل انجمن‌هاي مختلف تحت عنوان اپوزيسيون».
آقاي ايو بونه با ذکر نمونه‌‌يي ازجمله به «سازمان ديدبان حقوق بشر» مستقر در نيويورک که هدفمند و براي پيشبرد سياست سازش با رژيم ايران گزارش غرض‌آلودي بر اساس گفته‌هاي تني چند از مخالفين و بريدگان از مجاهدين ازجمله مسعود خدابنده تهيه‌کرده بود اشاره مي‌کند:
«يك نمونه از اين عمليات نفوذ را مي‌توان در رابطه با سازمان ديدبان حقوق بشر ذكر نمود كه در نيويورك مستقر است و از شهرت بين‌المللي برخوردار است. مسئوليت اين كار را گري‌سيك (طرفدار نزديكي با حكومت مذهبي ايران) رئيس شوراي مشورتي سازمان ديدبان حقوق بشر در امور خاورميانه به عهده مي‌گيرد. او در همان روز يعني 18 مي 2005 دو ايميل به ليستي از گيرندگان موسوم به گلف 2000 “ Gulf 2000” ارسال مي‌دارد كه در آن اشاره به گزارش اين سازمان غيردولتي مي‌کند كه در همان روز منتشرشده است. در اين ايميل مي‌گويد كه سازمان مجاهدين مرتكب شكنجه و حتي زنداني كردن اعضاي خود شده است. گزارش 28 صفحه‌يي مبتني 04بر شهادت تلفني 12 “مخالف” سازمان مجاهدين مي‌باشد كه در ميان آن‌ها مسعود خدابنده به چشم مي‌خورد كه نيازمند بررسي بيشتر است.
وي همراه برادرش ابراهيم در لندن مستقر بود كه وارد سازمان مجاهدين شدند. او با يك شهروند انگليسي، آن سينگلتون ازدواج مي‌کند. او كه توسط واواك عضوگيري شد در اواسط 1990 سازمان را ترك مي‌کند و از آن به بعد اقدام به افشاگري عليه روش‌هاي سازمان مجاهدين خلق و ارائه شهادت‌هاي مختلف مي‌کند.
اطلاعات دقيق‌تر به دست مي‌آيد كه نشان مي‌دهد مسعود خدابنده با همتاهاي خود نظير حقي در سنگاپور ملاقات مي‌کند و در كوالالامپور با مقامات بالاي واواك ديدار دارد. او همچنين يك سايت اينترنتي موسوم به ايران اينترلينك را به درخواست طرف حساب‌هايش برپا مي‌کند. او گاه به فرانسه نيز مي‌آيد جايي كه با فردي به نام آلن شوالرياس كه بيشتر درباره او صحبت خواهيم كرد، تظاهراتي را در اورسوراوآز در مقابل محل اقامت مريم رجوي برپا مي‌کند. جمعيتِ كمِ تظاهركنندگان به‌راحتي اجازه مي‌دهد كه سه نفر اصلي اين عمل شناسايي شوند و حتي از آن‌ها عكس گرفته شود».
«واواك در خدمت آيت‌الله‌ها» مي‌افزايد: «آنچه براي گري سيك دردسرآفرين است، اين است كه مسعود خدابنده از ايميلش براي اشاعه حرف‌هاي بي‌پايه استفاده كرده و اطلاعات غلط ارائه مي‌دهد كه اين مشکل‌آفرين است. نمونه آن به شرح زير است: “اطلاعات زيادي در دست است كه حكايت از اين دارد كه مجاهدين مستقر در قرارگاه اشرف با بحران شديدي روبرو بوده و در آستانه فروپاشي مي‌باشند. اين اردوگاه صرفاً به خاطر فضاي ترس و سركوبي كه رهبران مجاهدين ايجاد کرده‌اند، برپا مانده است. طبق آخرين اطلاعات دريافتي اگر پرچم صليب سرخ جايگزين پرچم ارتش آمريكا شود بيش از هشتاد درصد افراد آن را به سمت پايگاه شمالي ترك خواهند كرد”. اما نويسنده [ايو بونه] كه در نوامبر 2008 به همراه ژيل پاروئل رئيس سابق كانون وكلا به اشرف سفرکرده است، مي‌تواند تأييد كند كه چنين چيزي نبوده است. او همچنين با نمايندگان كميته بين‌المللي صليب سرخ ملاقات نموده است».
يك شخصيت بي‌طرف نظير كلنل ديويد فيليپس، فرمانده تيپ پليس نظامي در اشرف در سال 2004 شهادت مي‌دهد كه از ژانويه تا دسامبر 2004 «چندين گزارش درباره شكنجه، سلاح‌هاي مخفي و افراد بازداشت‌شده برخلاف ميل خود به‌وسيله رهبري مجاهدين خلق را دريافت نمودم. من به واحدهاي خود دستور انجام تحقيقاتي درباره اين اتهامات صادر كردم. در موارد متعدد نيز خودم شخصاً تيم‌هاي تحقيق را طي بازديدهاي غيرمترقبه در تأسيسات سازمان مجاهدين، جايي كه گفته مي‌شد بدرفتاري‌ها روي‌داده است، هدايت كردم. طي اين دوازده ماه به‌هيچ‌وجه نتوانستيم هيچ‌گونه سند معتبر كه بتواند اتهامات اخير در گزارش ديدبان حقوق بشر را تأييد كند به دست آوريم».
راجع به سياست زد وبند با رژيم آخوندها عليه مقاومت و عملكرد وزارت اطلاعات در فرانسه، در كتاب «واواك در خدمت آيت‌الله‌ها» ازجمله آمده است: شيراك در سال 2003 دستور موج دستگيري بزرگ 17 ژوئن را صادر کرد و د.اس.ت تا آنجا پيش رفت كه از سال‌هاي 2000 با واواك رابطه برقرار نمود، امري كه در زمان رياست جمهوري فرانسوا ميتران غيرقابل‌تصور بود…
واواك با موج به‌پيش مي‌رود… واواك ابتكارات را براي محكم كردن مواضع رسمي و دسترسي به اين هدف نهايي كه از دور خارج كردن سازمان مجاهدين است تشديد مي‌کند. به اين منظور، دم‌ودستگاه پايه‌يي خود در سفارت در پاريس را تقويت مي‌کند، ازيک‌طرف انجمن‌هاي پوششي ايجاد مي‌کند، از طرف ديگر و بالاخره، تظاهرات ضد مجاهدين سازمان‌دهي و ترتيب مي‌دهد…
محمدحسين سبحاني يك مأمور واواك در کادر مأموريتي جديد، در چند تظاهرات در اورسوراواز در حومه پاريس شرکت مي‌کند. سپس آن‌ها عليه اعضاي شوراي ملي مقاومت ايران که در پي عمليات 17 ژوئن 2003 تحت پيگرد قانوني قرارگرفته‌اند، شهادت مي‌دهند…
در تفاوت با اقداماتي که واواك درگذشته انجام مي‌داد و کارهاي مأمورانش را از خارج کشور هماهنگ مي‌کرد، وزارت اطلاعات سيستم فرماندهي‌اش را در داخل ايران متمرکز مي‌کند. افسران و مأموران وزارت اطلاعات که در اروپا مستقر هستند به تهران فراخوانده مي‌شوند و دستورالعمل‌ها را مستقيماً در آنجا دريافت مي‌کنند. به‌منظور به راه انداختن مجدد فعاليت‌هاي وزارت اطلاعات، در ژوئن 2008 احسان نراقي از فرانسه، مسعود خدابنده از انگلستان و علي راستگو از آلمان به ايران فراخوانده مي‌شوند…
فرانسه در کانون تارعنکبوتي قرار دارد که مأموران وزارت اطلاعات به‌طور خستگي‌ناپذير دور مقاومت مي‌تنند. رژيم ملاها همه توانمندي‌هايش براي اقناع و فريبکاري را بکار مي‌گيرد تا اين‌که کشور ما نقش اين تارعنکبوت را بازي بکند.
آقاي حسن داعي نويسنده و محقق مقيم آمريکا نيز که در سال‌هاي اخير يک کارزار گسترده افشاگرانه حقوقي را در اين کشور عليه لابي‌هاي رژيم ايران شروع کرده است، طي يک مطلبي که در سايت «فروم ايرانيان در آمريکا» به رشته تحرير درآورده است با انتشار مدارک مستدلي که در جريان دادگاه عليه «سازمان ناياک» و مسئول آن تريتا پارسي به دست آورده بود به رابطه بين تريتا پارسي و مسعود خدابنده و زن وي «آن سينگلتون» پرداخته و مدارکي دال بر پرداخت پول از سوي تريتا پارسي به آن سينگلتون را منتشر کرده است:
«در يک ايميل ديگر پارسي طرح خودش براي بستن قرارگاه اشرف و دستگيري رهبران مجاهدين را مطرح مي‌کند. تريتا پارسي کارزار گسترده‌يي را براي نگه‌داشتن مجاهدين در ليست تروريستي و بستن کمپ اشرف و دستگيري مجاهدين انجام مي‌داد. وي در اين زمينه با مسعود خدابنده و همسرش آن سينگلتون همکاري مي‌کرد. تصوير زير فتوکپي چک پرداختي پول توسط تريتا پارسي به آن سينگلتون مي‌باشد.
05همچنين قرار شده بود که سازمان ناياک براي اين دو نفر در کنگره آمريکا جلسه سخنراني بگذارد که عليه مجاهدين صحبت کنند؛ اما وزارت امنيت آمريکا بنا به گزارش‌هايي که در مورد رابطه اين زن و شوهر با وزارت اطلاعات ايران در دست داشت، از سفر آن‌ها به آمريکا جلوگيري کرد و اجازه ورود به آن‌ها نداد.
تريتا پارسي از کمک و همگامي دائمي بعضي از وابستگان وزارت خارجه آمريکا که به دنبال سازش با رژيم ايران هستند برخوردار مي‌باشد.»
در سال‌هاي اخير نيز که دولت عراق براي خلاص کردن رژيم ملايان ايران از کابوس اپوزيسيون متشکل و قدرتمند ايراني مستقر در کمپ اشرف به نيابت از ولايت‌فقيه در تهران فشار و تجاوزات ضد انساني خود را عليه ساکنان اين کمپ شدت بخشيده است، خدابنده و زنش چندين بار به عراق مسافرت کرده و ضمن شرکت در شوهاي ترتيب داده‌شده وزارت اطلاعات در مقابل در ورودي کمپ اشرف با شرکت مأموران اعزامي اين وزارت تحت عنوان «خانواده‌هاي مجاهدين» به همکاري‌هاي گسترده با مقامات و نيروهاي امنيتي عراق وابسته به نخست‌وزيري عراق ـ که در وابستگي عقيدتي و سياسي‌اش به ولايت‌فقيه ايران جاي هيچ‌گونه شک و شبهه‌يي وجود ندارد و خود مقامات آن دولت نيز به‌طور علني در مقابل دوربين‌هاي تلويزيون به آن اعتراف کرده‌اند ـ با قاتلان همان به‌اصطلاح زندانيان کمپ اشرف نشست و بر خاست‌هاي متعددي انجام داده و با بوسيدن دستان خونين آنان همگامي و همراهي خودشان را با رژيم ايران و وزارت اطلاعات و نيروهاي مزدور عراقي وابسته به ولايت‌فقيه در نابودي اپوزيسيون مشروع و پايدار اين رژيم نشان دادند. (رجوع شود به 06وبلاگ شخصي خدابنده)
گستره همکاري و همگامي اين فرد و همسرش با ارگان‌هاي مختلف رژيم ايران ازجمله تلويزيون انگليسي زيان رژيم ايران بنام «پرس. تي. وي» آن‌قدر گسترده است که نيازي به افشاگري نيست. وي با موضع‌گيري‌هاي به‌اصطلاح دموکراتيک و ضد خشونت‌طلب خود عملاً دستان خونين ملايان جنايتکار در ايران مي‌شويد و قربانيان اين رژيم را باعث‌وباني خشونت بکار گرفته‌شده از سوي رژيم معرفي مي‌کند.
07

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر