جستجوی این وبلاگ

۱۳۹۶ دی ۱, جمعه

بدبیاریهای سیاسی‌ قابل پیش‌بینی و ریشه‌ها و پیشینه آن‌

لينك به منبع:
روزنامه های رژیم

روزنامه های رژیم


مقدمه
این روزها هوای رسانه‌های حکومتی به‌شدت تیره و تاره. پس از تغییر سیاست آمریکا و اعلام استراتژی رئیس‌جمهور جدید این کشور در مقابله با سیاست‌ها و عملکرد تروریستی آخوندها در منطقه، حالا یکی یکی کشورهای اروپایی هم از آخوندها (به‌رغم همه خاصه‌ خرجی‌هایشان) فاصله می‌گیرند. اول فرانسه از آخوندها دور شد و بعد انگلیس و حالا هم که روزنامه‌های آخوندی با حسرت نوشته‌اند: آلمان از ایران دور شد! و اینطوری است که روزهای سیاه انزوای آخوندها دارد شروع می‌شود. انزوایی که در ظرف شرایط جدید داخلی و بین‌المللی، به‌شدت ناگوار است. همینجا بجاست بیاد بیاوریم که همین چندی پیش بود که همین روزنامه‌ها با سبک‌سری می‌نوشتند آمریکا منزوی شد! و هنوز 2-3هفته از آن تیترهای بولد شده نگذشته که برعکسش را می‌نویسند.

بخش اول: نگاهی به روزنامه‌های حکومتی از همین منظر:
ایسنا 29آذر از قول وزیر خارجه آلمان زیگمار گابریل نوشت: «برلین و ریاض در رابطه با اوضاع منطقه هم موضع هستند؛ عربستان بسیار نگران سیاستهای ایران است و ما نیز همانند عربستان از نقش سیاست خارجی ایران در منطقه بسیار نگران هستیم و من این مسأله را به‌وضوح در سفرم به واشینگتن اعلام کردم.

ما خواهان مقابله با نقش ایران در منطقه به‌طور مشترک با آمریکا و بدون ضرر رساندن به توافق هسته‌یی هستیم.»


اشاره وزیر خارجه آلمان به‌روشنی متوجه ماجراجویی‌های موشکی آخوندها با پوش مزدوران حوثی‌شان بود. وزیرخارجه آلمان گفت: «ما به‌وضوح آزمایش‌های موشکی ایران را محکوم کردیم زیرا با مصوبه 2231 شورای امنیت همسو نیست. هدف استراتژیک ما باید این باشد که ایران را از انجام چنین عملیاتی منع کنیم.

ما همانند عربستان از نقشی که حزب‌الله لبنان در منطقه ایفا می‌کند، نگران هستیم.»


 
سایر رسانه‌های آخوندی هم همین خبر را «دم» گرفته و آن را مایه «نوحه‌خوانی» کرده‌اند.

سایت حکومتی فرارو ۲۹آذر: «آلمان از ایران دور شد! آلمان در مقایسه با برخی از کشورهای اروپایی موضع نسبتاً ملایم‌تری در قبال ایران داشته است. اما اکنون وزیر خارجه آلمان از لزوم مقابله با 'مشکل نقش ایران' سخن می‌گوید.»

روزنامه حکومتی دنیای اقتصاد ۳۰آذر هم عینا همین خبر را با حال و هوایی مشابه دیگر رسانه‌ها، کپی کرده و درباره موضعگیری آلمان بر ضد ماجراجویی موشکی آخوندها نوشته: نخستین کشور اروپایی که این ادعاها را علیه ایران مطرح کرد فرانسه بود. اما اکنون ظاهراً آلمان نیز به این جبهه پیوسته است. با وجودی‌ که آلمان در مقایسه با برخی از کشورهای اروپایی موضع نسبتاً ملایم‌تری در قبال ایران داشت اما اکنون وزیر خارجه آلمان از لزوم مقابله با به گفته او «مشکل نقش ایران» سخن می‌گوید.

این البته معضل ساده‌ای نیست که با یکی دو کشتی نفت مجانی و یک دوجین قرار داد تجاری یکطرفه به سود حریف، حل و فصل شود!

از مواضع مشاور ویژه خامنه‌ای به‌روشنی می‌توان عمق مشکل را درک کرد.


 
خبر گزاری حکومتی ایسنا ۲۹آذر از قول ولایتی که نقش زبان منفصل خامنه‌ای را بازی می‌کند، عاجزانه نوشت: «ایران به یمن موشک نداد!»

ایسنا نوشت: «ولایتی در خصوص اظهارت نیکی هیلی سفیر آمریکا در سازمان ملل و متهم کردن ایران در تجهیز یمن به سلاح های موشکی گفت:
او قطعه‌ای را در گوشه قرار داده و می‌گوید این موشکها را ایران به یمن داده است! از کجا به این یقین رسیده است؟ این خانم تا به‌حال حرف بی‌حساب و سبک، کم نزده است

جمهوری اسلامی ایران هیچ موشکی به یمن نداده است.
ما از این نگران نیستیم که مردم دنیا بدانند جمهوری اسلامی ایران سلاح به عراق، سوریه و یا لبنان داده است به آنها سلاح داده‌ایم

به یمن کمکهای انسانی و حمایت‌های سیاسی می‌کنیم ولی موشک را ایران به آنها نداده است و یمنیها نیازی به آن ندارند»!!!


قاسمی سخنگوی وزارت امور خارجه رژیم ۲۹آذر هم وارد شده و گفته: هیچ‌گونه ارتباط تسلیحاتی با یمن نداریم، ... . ایران به قدری شهامت دارد که چنین اقدام و سیاستی را اگر داشته باشد، اعلام کند؛ آنچه امروز در دستان مردم یمن هست سلاحهایی است که از دولتهای قبل در پادگانها وجود داشته است!!!

البته سخنگوی روحانی اعتدالی در حالی این حرفها را سرهم می‌کند که «طرف!» بقایای موشک پرتاب شده با مارک صنایع باقری رژیم را از وسط بیابانهای عربستان بار کرده و به چهارگوشه جهان فرستاده! و از همه بدتر این‌که دبیرکل سازمان ملل هم برخلاف سابقه و سیاست دیگر دبیران کل، ناگزیر از موضعگیری شده.

واقعیت این است که آخوندها در باتلاقی وارد شده‌اند که خودشان آن را ساخته‌اند، خودشان به طرف آن، جاده‌کشی کرده‌اند، و خودشان مبلغ ورود به آن هستند، باتلاقی که با ورود به آن، دیگر نه راه پس دارند و نه راه پیش!

آنها نه می‌توانند موشک‌پرانی‌ها و اساساً سیاست توسعه طلبانه‌اشان را متوقف کنند و نه می‌توانند نقش خود و دم خروس دخالت‌های موشکی و غیرموشکی‌شان را در کشورهای دیگر بپوشانند.

و این، همان نقطه‌ایست که حتی متحدان سیاسی تجاری خود را هم ناگزیر از فاصله گرفتن از خود می‌کنند! تا در گام بعد، با یک تعادل‌قوای جدید و به‌شدت ترسناک روبه‌رو شوند! آنهم تنهای تنها!

بخش دوم: ریشه‌ها و پیشینه بدبیاریهای سیاسی
اگر نگاهی سریع و کوتاه به قانون اساسی آخوندها کنید می‌بینید تمام جنایاتی که آخوندها از خمینی تا امروز تحت عنوان حرکات و سکنات سیاسی و سیاست خارجی انجام داده‌اند، از صدر تا ذیل مطابق مزخرفاتی است که تحت عنوان قانون اساسی سر هم بندی کرده‌اند.

از همان مقدمه قانون اساسی تا آخرین بند آن، روح تجاوز و جنایت در هرکجای عالم که آخوندها لازم بدانند، تجویز شده، آنهم به اسم مسئولیت اسلامی؟!

نگاهی به برخی اصول قانون اساسی
اصل 3بند 16: تنظیم سیاست خارجی کشور بر اساس... تعهد نسبت به همه مسلمانان و حمایت بیدریغ از مستضعفان جهان..

اصل 11: «به حکم آیه کریمه... همه مسلمانان یک امّتند و دولت جمهوری اسلامی ایران موظف است، ... . کوشش پی گیر به‌عمل آورد تا وحدت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جهان اسلام را تحقق بخشد.»

اصل 152قانون اساسی آخوند‌ها: «سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بر اساس... دفاع از حقوق همه مسلمانان... . استوار است.»

اصل 154: «جمهوری اسلامی ایران، سعادت انسان در کل جامعه بشری را آرمان خود می‌داند... از مبارزه حق‌طلبانه مستضعفین در برابر مستکبرین در هر نقطه از جهان حمایت می‌کند.»

نگفته پیداست که ایجاد وحدت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جهان اسلام! یعنی اعلام جنگ به تمامی کشورهای مسلمان نشین و حتی کشورهایی که تنها یک نفر شهروند مسلمان دارند! و این، یعنی قانونی! کردن و نهادینه کردن «جنگ» تجاوزکارانه آنهم در قانون اساسی! یک کشور.

ماحصل این قانون! اساسی
اولین محصول این قانون اساسی به‌راه انداختن یک جنگ 8ساله با کشور همسایه یعنی عراق بود. (سال 1359 – 1367)

قطع روابط با مصر و مراکش و تیره کردن روابط تاریخی ایران با تمامی همسایگان عربش منهای سوریه حافظ اسد و لیبی قذافی. (1358)

یه حداقل رساندن مناسبات با ترکیه، پاکستان، جمهوری آذربایجان، سایر جمهوریهای مسلمان‌نشین شوروی سابق (همسایه ایران).

انجام عملیات تروریستی کوچک و بزرگ در عربستان (برج‌های خوبر) بیروت (مقر نیروهای آمریکایی و فرانسوی حافظ صلح سازمان ملل در لبنان).

روی آوردن به تروریسم دولتی و گروگان‌گیری رسمی به‌منظور پیشبرد خطوط سیاسی! در پاریس (از سال 58 به بعد در چند نوبت)، آرژانتین (1373)، اتریش (1368)، سوئیس (1369)، آلمان (1371)، تایلند (1391)، هندوستان (1373)، بحرین (از دهه 90خورشیدی به بعد مکرر)، کویت (از دهه 90خورشیدی به بعد مکرر)، ترکیه، عراق و... .
                                               
دخالت در عراق، لبنان، سوریه و یمن به شکل گسترده و سیستماتیک تا حد اشغال نسبی آن کشورها در حقیقت، ارتقای کیفی آن سیاست خارجی تجاوزکارانه است که اینک به مراحل نهایی خود رسیده و واکنش تمامی کشورهای منطقه و غربی را برانگیخته. سیاستی که آرام آرام به انگیزه‌ای برای شکل‌گیری یک جبهه جهانی بر ضد آخوندها تبدیل می‌شود.
                                                     پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر