لينك به منبع:


زائده های سیاسی به نام جبهه
اخیراً
«دستهیی از باند خامنهای، یک تشکل جدید ایجاد کردند تحت عنوان «جبهه
مردمی نیروهای انقلاب اسلامی». سؤال این است که بهواقع این تشکل جدید چقدر
جدی است؟ و چرا تشکیل شده است؟
در پاسخ در یک کلمه باید گفت که اصلاً جدی نیست. از این جور تشکلها در آستانه هر کدام از نمایشهای انتخاباتی رژیم تحت عناوین بیمحتوایی مثل حزب و جبهه و سازمان و غیره… مثل قارچ از زمین سر در میآورند و معمولاً به سرعت هم بعد از تمام شدن انتخابات ناپدید میشوند. به عبارت دیگر اینها زگیلهای سیاسی بر روی پیکر پوسیده این نظام هستند که بعد از مدتی خشک میشوند و خودشان میافتند یا دست بالا فقط اسمی از آنها باقی میماند.
همان طور که روشن است، باند خامنهای بهدلیل ضعف خود خامنهای خیلی پراکنده و متفرق هستند و با وجود شکست و تضعیف شدید روحانی، این باند هنوز نتوانسته بر سر یک یا حتی چند مهره به یک توافق ابتدایی برسد و کاندیدا معرفی کند. ظهور این تشکلهای یک شبه، در واقع تلاشهای مذبوحانه این باند برای جمعوجور کردن خودشان و معرفی کاندیدا در برابر روحانی است و این چیزی است که خود آنها هم صراحتاً میگویند که علت جمع شدن آنها، مقابله با حسن روحانی و معرفی کاندیدا برای رقابت با اوست.
حالا نکته قابلتوجه این است که این تشکل با چه ادعایی و با چه شعاری وارد صحنه شده و آیا چشماندازی هم برای آن متصور است؟
واقعیت این است که ادعاهایی که کردند فیالواقع خیلی فکاهی و خندهدار است، از اسمی که برای خودشان انتخاب کردند «جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی». که طبعاً جبهه و حزب و اینها در عرصه جدی سیاسی معانی خاص خودش را دارد، مثلاً جبهه به تشکلی گفته میشود که شامل احزاب و جریانهای سیاسی با ایدئولوژیها و خطمشیهای متفاوت است که حول یک هدف معمولاً استراتژیک با هم ائتلاف و وحدت میکنند.
حالا در این نظام استبداد مطلقه ولایتفقیه که از اعماق قرون وسطی درآمده، و همه چیز از مجلس و انتخابات و قوای سهگانه و تفکیک قوا، در یک تقلید کاریکاتوری و مضحک از همین نهاد مطلقه است، حزب و جبههاش هم جدا از این تبعیت و تقلید نیست. در رژیمی که حتی هیچ جریان سیاسی بجز اثبات «اعتقاد قلبی و التزام عملی به ولایتفقیه» حق موجودیت ندارد، حالا یک زگیلی از همان باند ولیفقیه سر درآورد و اسم خودش را جبهه بگذارد، آن هم جبهه مردمی! چقدر مضحک است؟ و مضحکتر اینکه از آنجایی که میداند مردم چقدر از ولایتفقیه و از تمام این دار و دستههای حاکم متنفرند، ادعا میکنند که ما «چندصدایی هستیم… ما میخواهیم مرزها را درنوردیم و مردم حاکم شوند». !
در پاسخ در یک کلمه باید گفت که اصلاً جدی نیست. از این جور تشکلها در آستانه هر کدام از نمایشهای انتخاباتی رژیم تحت عناوین بیمحتوایی مثل حزب و جبهه و سازمان و غیره… مثل قارچ از زمین سر در میآورند و معمولاً به سرعت هم بعد از تمام شدن انتخابات ناپدید میشوند. به عبارت دیگر اینها زگیلهای سیاسی بر روی پیکر پوسیده این نظام هستند که بعد از مدتی خشک میشوند و خودشان میافتند یا دست بالا فقط اسمی از آنها باقی میماند.
همان طور که روشن است، باند خامنهای بهدلیل ضعف خود خامنهای خیلی پراکنده و متفرق هستند و با وجود شکست و تضعیف شدید روحانی، این باند هنوز نتوانسته بر سر یک یا حتی چند مهره به یک توافق ابتدایی برسد و کاندیدا معرفی کند. ظهور این تشکلهای یک شبه، در واقع تلاشهای مذبوحانه این باند برای جمعوجور کردن خودشان و معرفی کاندیدا در برابر روحانی است و این چیزی است که خود آنها هم صراحتاً میگویند که علت جمع شدن آنها، مقابله با حسن روحانی و معرفی کاندیدا برای رقابت با اوست.
حالا نکته قابلتوجه این است که این تشکل با چه ادعایی و با چه شعاری وارد صحنه شده و آیا چشماندازی هم برای آن متصور است؟
واقعیت این است که ادعاهایی که کردند فیالواقع خیلی فکاهی و خندهدار است، از اسمی که برای خودشان انتخاب کردند «جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی». که طبعاً جبهه و حزب و اینها در عرصه جدی سیاسی معانی خاص خودش را دارد، مثلاً جبهه به تشکلی گفته میشود که شامل احزاب و جریانهای سیاسی با ایدئولوژیها و خطمشیهای متفاوت است که حول یک هدف معمولاً استراتژیک با هم ائتلاف و وحدت میکنند.
حالا در این نظام استبداد مطلقه ولایتفقیه که از اعماق قرون وسطی درآمده، و همه چیز از مجلس و انتخابات و قوای سهگانه و تفکیک قوا، در یک تقلید کاریکاتوری و مضحک از همین نهاد مطلقه است، حزب و جبههاش هم جدا از این تبعیت و تقلید نیست. در رژیمی که حتی هیچ جریان سیاسی بجز اثبات «اعتقاد قلبی و التزام عملی به ولایتفقیه» حق موجودیت ندارد، حالا یک زگیلی از همان باند ولیفقیه سر درآورد و اسم خودش را جبهه بگذارد، آن هم جبهه مردمی! چقدر مضحک است؟ و مضحکتر اینکه از آنجایی که میداند مردم چقدر از ولایتفقیه و از تمام این دار و دستههای حاکم متنفرند، ادعا میکنند که ما «چندصدایی هستیم… ما میخواهیم مرزها را درنوردیم و مردم حاکم شوند». !
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر