لينك به منبع:


آخوند روحانی
جنگ
باندی درون نظام ولایت، یک گام فراتر رفته و به درون باندهای متخاصم هم،
سرشکن شده. بعد از موضعگیری عارف درباره شکست پروژه اعتدال روحانی، این
موضوع نمود بارزتری هم پیدا کرده. حرف عارف خطاب به روحانی این است که تا
«چه زمانی باید فرصت سوزی کنیم؟ نمیتوان چهار سال گذران امور کرد و بعد
دوباره از مردم رأی خواست» (سایت حکومتی آفتاب نیوز- 26مرداد)
ترجمه این حرف خطاب به روحانی این است که 4سال را گذراندی و هیچ کاری نکردی، وعدههایی که به مردم داده بودی چی شد؟ اگر بخواهد بیشتر ادامه بدهد میرسد به این جا که برجام چی شد؟ گفتی کار ایجاد میکنی، چی شد؟
صادق زیباکلام، مهره دیگر باند رفسنجانی هم با حمله به روحانی گفت در سال نود و دو، آنهاییکه به روحانی رأی دادند، بهخاطر دغدغههای فرهنگی و سیاسی بوده. بعد هم تأکید کرد در این چهارسال روحانی هیچ بهایی به این مسائل نداده. پورنجاتی، مهره دیگر باند رفسنجانی هم، وعدههای انتخاباتی روحانی را یادآوری کرد و با نیش و کنایه پرسید: «چرا مورد به مورد درباره ”چرایی “عملی نشدن آنها توضیح نمیدهید؟» . اینها یک سری حرف است. برخی دیگر هم در ادامه این حرفها یعنی با سوار شدن روی شکست خوردن روحانی در ادعاهایش، موضوع را روی انتخابات میبرند، مثل منتجب نیا که یکی از آخوندهای دانه درشت متحد باند روحانی-رفسنجانی که گفت در سال نود و دو بهخاطر اینکه مجبور بودیم یک کاندید معرفی کنیم، انصراف روحانی هم سخت بود، تصمیم گرفتیم عارف کنار برود، اما الآن برخی دچار توهم هستند و خودشان را عامل آن پیروزی میدانند.
حالا سوالی که بهوجود میآید این است که آیا فیالواقع اینها مقدماتی برای عبور از روحانی است یا اینکه صرفاً انتقاداتی در جهت ارتقا کار روحانی است؟
در پاسخ به این سوال، اول باید توجه کرد که عارف و متحدانش، در چه بستر زمانی، شروع به حمله ناگهانی به روحانی کردند؟ روشن است، در آستانه نمایش انتخابات نود و شش رژیم است؛ که این موضوع هم معنا دارد. چرا مثلاً یک سال پیش این حرفها را نزدند؟ از طرفی اگر هدف صرفاً انتقاد به روحانی برای هموار کردن راهش در انتخابات باشد، باید وارد جزئیات بشوند و روی مورد به مورد دست بگذارند. اما در حمله ناگهانی آنها، شاهدیم که کلیت عملکرد روحانی را زیر علامت سؤال میبرند. برای نمونه، حرفهای زیبا کلام زدن زیرآب کلیت عملکرد روحانی است. برای همین، الآن درون باند رفسنجانی، شاهد یک دستهبندی هستیم؛ یک دسته آنهایی که از عملکرد روحانی دفاع میکنند، مثل رفسنجانی؛ یک دسته هم کسانی که زیراب عملکرد چهارساله روحانی را میزنند، مثل عارف که در واقع در این رقابت باندی عملاً شکست پروژه فریبکارانه اعتدال روحانی رفسنجانی را اعلام میکنند و این مسأله خیلی مهمی است.
اهمیت اعلام این شکست در این است که باید در نظر داشته باشیم که روحانی پیاپی وعده خوب شدن وضعیت اقتصادی را میداد. اما با اینکه برجام را هم امضا کرد، در حال حاضر به گفته جریانی از باند خودش، در زمینه اقتصاد هم هیچ چیزی حل نشده و بحران پشت بحران وجود دارد. برای همین امروز، روزنامه حکومتی وطنامروز نوشت: «دولت ضعیف؛ پیشابرجام و پسابرجام فشل است!» .
اما در مورد اهمیت این اعتراف به شکستِ پروژه بهاصطلاح اعتدال روحانی، از این جهت مهم است که آن کسانی که در جهان فهمیده یا نفهمیده، فریب شعارهای اعتدال آخوند روحانی را خورده بودند، الآن میفهمند که اعتدال در درون رژیم، تنها یک سراب است. همان حرفی که رهبر مقاومت ایران از سالها پیش گفته: «افعی هرگز کبوتر نمیزاید» . علت هم روشن است، چون ماهیت رژیم ولایتفقیه بر کشتار، سرکوب و صدور تروریسم سوار است و اگر یک روز از اینها دست بردارد، همان روزِ آغاز سرنگونی است. برای همین، تمامی سران رژیم، نه میخواهند و نه میتوانند دنبال اعتدال و اصلاحات واقعی بروند. حالا این واقعیت را در جریان جنگ و جدال انتخاباتی، خود متحدان و هم باندیهای روحانی اعلام میکنند که روحانی هیچ کاری از پیش نبرد نه در زمینه اقتصادی، نه فرهنگی و نه سیاسی. اجازه بدهید در همین رابطه جملهای از رئیسجمهور برگزیده مقاومت را یادآوری کنم که روز بیستوهشت خرداد نود و دو، یعنی سه روز بعد از روی کار آمدن آخوند روحانی، در مصاحبه با روزنامه سراسری اسپانیا، «ال پاییس» El País تأکید کردند: «(روحانی) تنها چیزی که نیست، یک مدره است» .
ترجمه این حرف خطاب به روحانی این است که 4سال را گذراندی و هیچ کاری نکردی، وعدههایی که به مردم داده بودی چی شد؟ اگر بخواهد بیشتر ادامه بدهد میرسد به این جا که برجام چی شد؟ گفتی کار ایجاد میکنی، چی شد؟
صادق زیباکلام، مهره دیگر باند رفسنجانی هم با حمله به روحانی گفت در سال نود و دو، آنهاییکه به روحانی رأی دادند، بهخاطر دغدغههای فرهنگی و سیاسی بوده. بعد هم تأکید کرد در این چهارسال روحانی هیچ بهایی به این مسائل نداده. پورنجاتی، مهره دیگر باند رفسنجانی هم، وعدههای انتخاباتی روحانی را یادآوری کرد و با نیش و کنایه پرسید: «چرا مورد به مورد درباره ”چرایی “عملی نشدن آنها توضیح نمیدهید؟» . اینها یک سری حرف است. برخی دیگر هم در ادامه این حرفها یعنی با سوار شدن روی شکست خوردن روحانی در ادعاهایش، موضوع را روی انتخابات میبرند، مثل منتجب نیا که یکی از آخوندهای دانه درشت متحد باند روحانی-رفسنجانی که گفت در سال نود و دو بهخاطر اینکه مجبور بودیم یک کاندید معرفی کنیم، انصراف روحانی هم سخت بود، تصمیم گرفتیم عارف کنار برود، اما الآن برخی دچار توهم هستند و خودشان را عامل آن پیروزی میدانند.
حالا سوالی که بهوجود میآید این است که آیا فیالواقع اینها مقدماتی برای عبور از روحانی است یا اینکه صرفاً انتقاداتی در جهت ارتقا کار روحانی است؟
در پاسخ به این سوال، اول باید توجه کرد که عارف و متحدانش، در چه بستر زمانی، شروع به حمله ناگهانی به روحانی کردند؟ روشن است، در آستانه نمایش انتخابات نود و شش رژیم است؛ که این موضوع هم معنا دارد. چرا مثلاً یک سال پیش این حرفها را نزدند؟ از طرفی اگر هدف صرفاً انتقاد به روحانی برای هموار کردن راهش در انتخابات باشد، باید وارد جزئیات بشوند و روی مورد به مورد دست بگذارند. اما در حمله ناگهانی آنها، شاهدیم که کلیت عملکرد روحانی را زیر علامت سؤال میبرند. برای نمونه، حرفهای زیبا کلام زدن زیرآب کلیت عملکرد روحانی است. برای همین، الآن درون باند رفسنجانی، شاهد یک دستهبندی هستیم؛ یک دسته آنهایی که از عملکرد روحانی دفاع میکنند، مثل رفسنجانی؛ یک دسته هم کسانی که زیراب عملکرد چهارساله روحانی را میزنند، مثل عارف که در واقع در این رقابت باندی عملاً شکست پروژه فریبکارانه اعتدال روحانی رفسنجانی را اعلام میکنند و این مسأله خیلی مهمی است.
اهمیت اعلام این شکست در این است که باید در نظر داشته باشیم که روحانی پیاپی وعده خوب شدن وضعیت اقتصادی را میداد. اما با اینکه برجام را هم امضا کرد، در حال حاضر به گفته جریانی از باند خودش، در زمینه اقتصاد هم هیچ چیزی حل نشده و بحران پشت بحران وجود دارد. برای همین امروز، روزنامه حکومتی وطنامروز نوشت: «دولت ضعیف؛ پیشابرجام و پسابرجام فشل است!» .
اما در مورد اهمیت این اعتراف به شکستِ پروژه بهاصطلاح اعتدال روحانی، از این جهت مهم است که آن کسانی که در جهان فهمیده یا نفهمیده، فریب شعارهای اعتدال آخوند روحانی را خورده بودند، الآن میفهمند که اعتدال در درون رژیم، تنها یک سراب است. همان حرفی که رهبر مقاومت ایران از سالها پیش گفته: «افعی هرگز کبوتر نمیزاید» . علت هم روشن است، چون ماهیت رژیم ولایتفقیه بر کشتار، سرکوب و صدور تروریسم سوار است و اگر یک روز از اینها دست بردارد، همان روزِ آغاز سرنگونی است. برای همین، تمامی سران رژیم، نه میخواهند و نه میتوانند دنبال اعتدال و اصلاحات واقعی بروند. حالا این واقعیت را در جریان جنگ و جدال انتخاباتی، خود متحدان و هم باندیهای روحانی اعلام میکنند که روحانی هیچ کاری از پیش نبرد نه در زمینه اقتصادی، نه فرهنگی و نه سیاسی. اجازه بدهید در همین رابطه جملهای از رئیسجمهور برگزیده مقاومت را یادآوری کنم که روز بیستوهشت خرداد نود و دو، یعنی سه روز بعد از روی کار آمدن آخوند روحانی، در مصاحبه با روزنامه سراسری اسپانیا، «ال پاییس» El País تأکید کردند: «(روحانی) تنها چیزی که نیست، یک مدره است» .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر