براى همه ى ما هواداران مقاومت ایران این یک موضوع بسیار معمولى هست که از حدود دو سه ماه قبل از تجمع سالانه ى مقاومت ایران، موج حملات تبلیغاتى و جنگ روانى علیه مجاهدین سیر صعودى خودش را دارد.
تمامى جعلیات ساخته و پرداخته ى رژیم از سال ٥٨ تا بحال از جعبه ى جادو مدعیان بیرون اورده میشود، کر یکنواخت و کسالت بار در مورد وابستگى مجاهدین به شرق و غرب عالم و نداشتن نه پایگاه در ایران و ونه اقبال در خارج و داستانهاى بى سر و ته و مملو از تناقض در مورد بدى مجاهدین و اینکه این رژیم بر مجاهدین ارجح هست و به قولى "امت نالان، البته خمینى گویان" بالا میگیرد. در فرداى مراسم هم این که همه از شرکت کننده و سخنران همه در لیست حقوق بگیران شرکت مجاهدین هستند و همه به هواى دیدن پاریس آنجا بوده اند و خلاصه هیچ اثرى و ثمرى و هدفى نبوده و نیست!
در دوران قبل از انتقال مجاهدین به اروپا، این حملات سیاسى زمینه سازى عملیات نظامى علیه مجاهدین در اشرف و لیبرتى بود.
امسال حجم این هجمه ى تبلیغاتى بسیار زیاد تر از گذشته بود، ابتدا تصور بنده این بود که موج قیام هاى مردم در داخل کشور باعث گرم شدن فضاى مجازى شده و از این طرف از جانب محافل معلوم الحال سینه چاک دیکتاتورى مدفون شاه، چنان این هجوم مملو از لمپنیسم و رذالت بى حد و مرز بود که این سئوال پیش مى آمد که هدف این ترور شخصیتى و جنگ روانى چیست؟ در سال ١٣٦٤ هم وقتى مقامات وقت وزارت خارجه آمریکا علیه مجاهدین به موضع گیرى هاى بدون دلیل پرداخت، در ابتدا تصور میشد که شاید این موضع گیرى ها تحت تاثیر بقایاى رژیم سابق باشد اما بعد از چند ماه افتضاح مشهور به ایران گیت افشاء شد و معلوم شد که این رژیم بوده است که در پشت قضیه بوده است.
الان خبرگزارى ها اعلام کردند که چند نَفَر در بلژیک و آلمان دستگیر شده اند و هدف انها انجام عملیات تروریستى علیه تجمع بزرگ ایران آزاد در ویلپنت در روز شنبه، بوده است. مواد منفجر و چاشنى انفجارى از جانب یک دیپلومات (بخوان تروریست رسمى) رژیم بنام اسدالله اسدى که در سفارت رژیم در وین مشغول به فعالیت علیه مجاهدین هست، به دو مزدور در بلژیک تحویل داده شده تا در مراسم براى ترور اعضا و هواداران مقاومت استفاده بشود.
اینکه رژیم با تقبل بالاترین ریسک سیاسى، دیپلومات هاى شناخته شده را وارد صحنه کرده است، بیانگر تهدیدى است که رژیم از مجاهدین احساس میکند. این تهدید دیگر یک تهدید بالقوه نیست، بلکه در راستاى استراتژى موفق هزار اشرف به یک تهدید بالفعل تبدیل شده است. طرح ریزى و تصمیم براى اجراى این عملیات، بنا به تمامى تجربیات پیشین، در بالاترین سطوح رژیم بوده است. حجم بیسابقه ى فحاشى و ترور شخصیتى علیه رهبرى مقاومت، بدون هیچ تردیدى، بخشى از این برنامه ریزى بوده است که زمینه سازى ترور نظامى را انجام بدهد.
از اهمیت دستگیرى دیپلومات تروریست نباید گذشت، این نخستین بارى هست که خنثى کردن یک عملیات تروریستى علیه تجمع سالیانه مقاومت که با شرکت مستقیم دیپلومات تروریست رژیم بوده، توسط پلیس چند کشور اروپائى، به طور علنى اعلام میشود. چند ماه پیش مقاومت ایران نسبت به افزایش فعالیتهاى تروریستى رژیم علیه مقاومت در چند کشور اروپائى هشدار داده بود. واضح هست که این هشدار بنا بر تحلیل و اطلاعات دقیق مجاهدین از رژیم، داده شده و الان آفتاب آمد دلیل آفتاب!
باز مشخص میشود که تهدید اصلى رژیم در کجاست، باز روشن میشود که در مقابله با این تهدید رژیم وارد محاسبات معقول دیپلوماتیک نمیشود، این نوع برخورد که به نظر معقول و منطقى نیست ناشى از ماهیت ضد بشرى رژیم و ترس بنیادى این نظام ارتجاعى از مجاهدین و مقاومت است. رژیم الان اعلام میکند که ادرس الترناتیو کجاست!
 نباید شک داشت که هر فردى و جریانى که بخواهد این دستگیرى ها و عواقب آن براى رژیم را لوث بکند، دست در دست رژیم دارد.
باز هم در این مورد باید نوشت.