به یقین بخش کوچکی از پازل ظلم و ستم به مردم میهن امان همان رشد و نمو فاجعه‌ای بنام «فقر و فلاکت» در حاکمیت فاسد و غارتگر ولی‌فقیه می‌باشد.
این بحران انسانی که اکنون شیرازه زندگی بخش بزرگی از خانواده ها را از هم گسسته، در حالی است که بنا برداده های حکومتی قریب «۷۰ درصد» از جامعه زیر خط فقر بسر می‌برند.
همچنین با نگاهی به معابر و خیابان‌های شهرهای به‌شدت ضربه خورده می‌توان به ابعاد این وضعیت نابسامان با پدیده‌هایی مانند «اشغال گردی، کارتن‌خوابی، کودکان کار، زنان خیابانی، گور خوابی، کودکان بی‌سرپرست، جوانان مات و مبهوت شده و سردرگم و یا حاشیه‌نشین‌ها» به‌خوبی پی برد.
تازه‌ترین نمونه از ابعاد روبه رشد فقر در ایران آخوند زده را یک گزارش حکومتی با رفتن به زوایای پنهان جامعه و نیم نگاهی به آگهی‌های «عجیب و غریب» که تماما بازتاب فقر و فلاکت و محنت می باشند، به بیرون ساطع کرده است.
برای نمونه در یک آگهی اینگونه آمده است: «توی آگهی نوشته ۲۸ ساله است. آگهی مال زابل است. یعنی قاعدتاً آگهی دهنده در محدوده همان شهر حاضر به خدمت مجانی است اما خودش می‌گوید تا زاهدان هم می‌آید.
از زابل تا زاهدان حدود ۲۰۰ کیلومتر است. اینکه کسی این فاصله را در مسیر رفت و برگشت طی کند فقط به خاطر اینکه باقیمانده غذاهای جشن یا ولیمه را به خانه بیاورد، به نظر عجیب و باورنکردنی می‌رسد. صاحب آگهی اما آن‌طور که می‌گوید غذای چند روز را به خانه می‌برد و گرسنگی به نظرش این حرف‌ها سرش نمی‌شود: «کار نیست اما شکم باید سیر شود». (سیات حکومتی عصر ایران ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۷)
سخن از درد و رنج جامعه‌ای است که برای گرسنگی به شیوه‌های نوینی بنام «کار در برابر غذا» روی آورده است. این وضعیت وخیم انسانی که اکنون بمانند طاعون در حال رشد و نمو است، در حالی است که متولیان و کارگزاران در دیکتاتوری حاکم بر میهن امان، همواره خود را» ژن برتر» می‌نامند و بدین‌سان برای هرگونه دست‌اندازی، چپاول و غارت اموال ملی به یکدیگر چراغ سبز می‌دهند.
این گزارش حکومتی با اشاره به نمونه‌های دیگر می‌افزاید: «آگهی دهنده دیگر زن است. توی آگهی هم این را درج کرده و همین‌طور این نکته را که در ازای جای خواب، حاضر است رایگان کار کند. شاید یک جورهایی مثل سرایداری به نظر برسد. البته متفاوت از آن است چراکه سرایدار در ازای نگهداری از خانه و رتق و فتق امور، حقوق دریافت می‌کند اما این زن حاضر است بدون حقوق جایی کار کند که فقط جای خواب داشته باشد».
به یقین خواندن سطر سطر این جملات تن آدمی را به لرزه می‌اندازد، به‌ویژه زمانیکه به سیاست‌های مخرب حکومت در زمینه بر باد دادن اموال و دارایی‌های ملی نگاهی می‌افکنیم، زمانیکه می‌بینیم چگونه آقازاده‌ها و خانواده‌های آخوندهای دزد، فاسد و غارتگر حکومتی در «ناز و نعمت» زندگی می‌کنند، زمانیکه به اموال و دارایی‌های شخص ولی‌فقیه با درآمدهای «۹۵ میلیاردی» نظر می‌افکنیم و یا به هزینه‌های هنگفت و سرسام‌آور رژیم برای صدور بنیادگرایی، تروریسم، پروژه‌های موشکش و اتمی و یا حفظ حاکم خون ریزی بنام «بشار اسد» نگاه می‌کنیم، در آنصورت به دلائل رشد و نمو چنین پدیده‌های شومی بهتر پی خواهیم برد.
این گزارش با بر شمردن نمونه‌های دیگر اینگونه ابعاد فاجعه فقر و گرسنگی در ایران تحت حاکمیت ولی‌فقیه را به تصویر می کشد: «ویدئویی در فضای مجازی منتشر شد که جوانی را نشان می‌داد که در ایستگاه متروی امام حسین تهران ایستاده بود و با قیافه زار از مردم می‌خواست به او کار نظافت راه پله منزلشان را بسپارند و در عوض غذایش بدهند. به چهره‌اش نمی‌خورد معتاد باشد اما مشخص بود گرسنه است. شکم گرسنه صبر نمی‌کند تا سر فرصت کار پیدا کنی و غذا بخری».