جستجوی این وبلاگ

۱۳۹۷ فروردین ۱۳, دوشنبه

هراس از سرنوشت در چنبره بحرانها

لينك به منبع:


  • 1397/01/14
سخن روز
در فضای جوشان و ملتهب کنونی جامعه، موجی از نگرانی و وحشت در میان مهره‌ها و رسانه‌های رژیم به چشم می‌خورد؛ نگرانی آمیخته با ناامیدی نسبت به راه‌حل و نسبت به آینده.
آخوند یونسی: بعد از ناآرامی‌های اخیر، اغلب جریانهای سیاسی اعم از اصلاح‌طلب و اصول‌گرا به این فکر افتاده‌اند که باید کاری کرد. اتفاقاً اصول‌گرایان بیشتر نگران شده‌اند، زیرا از نظر خود، احساس خطر جدی کردند... (آخوند علی یونسی وزیر اطلاعات اسبق رژیم ۱۲فروردین).
محسن صفایی فراهانی: ریشه و دلایل‌ اقتصادی اعتراضات دی‌ماه؛ گلایه از فساد و تبعیض در دل مردم تلنبار شده است...باید قبول کنیم که تصمیمات و عملکرد همه ما باعث شده است که این شرایط به وجود بیاید.... من قبول ندارم که مردم تقصیر دارند. اشتباهات مسئولان، بی‌اعتمادی را در جامعه نهادینه کرده است... مشکلات جامعه ما فقط اقتصادی نیست. در تمام زمینه‌‌های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و زیست‌محیطی این مشکلات وجود دارد و تمامی زندگی مردم را در بر می‌گیرد (محسن صفایی فراهانی عضو سابق مجلس ارتجاع ۱۲فروردین).
سایت حکومتی رویداد۲۴: باید نگران از بین رفتن سرمایه‎های اجتماعی بود. این‌که می‎گویید بسیاری از مسئولان گفتند ما صدای مردم را شنیدیم، این طور نیست. فقط آقای روحانی اعلام کردند که باید این صداها شنیده و به آن توجه شود. در واقع یک «باید» در آن بود که در آینده انجام شود؛ نه این‌که گفته باشند ما صدای مردم را شنیدیم... با این وصف بهتر است بگوییم این صداها کجا شنیده شد؟همان‌طور که گفتم در شرایط نگران‌کننده‌ باید چاره ای  اندیشید(سایت حکومتی رویداد ۲۴ـ ۱۲فروردین: محمدامین قانعی‌راد)
عارف عضو مجلس: به نظر می‌رسد به‌دلیل عملکرد بد برخی از مسئولان و نهادها اعتماد مردم به حاکمیت خدشه‌دار شده است(عارف عضو مجلس ارتجاع ۱۲فروردین)
 سایت حکومتی بهار: فاصله امروزِ ما با آرمان شهری که در بهمن۵۷به مردم وعده داده شد چه میزان است؟ آیا اساساً راه را درست آمده‌ایم؟!
... نارضایتی و اعتراضاتی که در متن جامعه وجود دارد؛ نارضایتی‌هایی که گاه مانند اعتراضات دی ماه۹۶نمود بیرونی پیدا می‌کند و در اغلب موارد هم به دلایل گوناگونی «آتش زیر خاکستر» است(سایت حکومتی بهار ۱۲فروردین).
سایت حکومتی شفقنا: احساس تبعیض و فقر فراگیر شده و با جمعیت یازده میلیونی حاشیه‌نشین در کشور مواجهیم که روز به روز بیشتر می‌شوند (سایت حکومتی شفقنا ۱۱فروردین).
این گزارشات تنها نمونه‌های اندکی بود از فضای مورد نظر بدون واردکردن فضای مجازی است که این فاکتها در آن غوغا می‌کند.
با کمی تأمل می‌شود علل وحشتی که در این اظهارات به چشم می‌خورد را دریافت. اولین علت این است که زمان به سرعت به پایان مهلت ضرب‌الاجل آمریکا نزدیک می‌شود. توپ تماماً در زمین خامنه‌ایست و در این کمتر از یک ماه و نیم باید تصمیم بگیرد که برجام آری یا نه؟ و متقابلاًً زهر موشکی و منطقه‌یی آری یا نه؟
اکنون دیگر کسی تردید ندارد که به‌خصوص با تغییر و تحولاتی که در دولت آمریکا و کاخ سفید به‌عمل آمده، اگر رژیم شروطی را که دولت آمریکا تعیین کرده، رعایت نکند، آمریکا از برجام خارج خواهد شد و پیامدهای خروج آمریکا از برجام، چشم‌انداز مهیبی را در برابر رژیم قرار می‌دهد. و رژیم فرجه‌یی برای مانور و بازی‌کردن میان تضاد مثلاًًً اروپا و آمریکا یا تضاد میان اروپاییها ندارد. به‌خصوص که بیش‌از‌پیش روشن شده که اروپا به‌خاطر رژیم در برابر آمریکا قرار نخواهد گرفت. اروپا به‌دنبال منافع خودش است و حجم تبادلات اقتصادی که با آمریکا دارد صدها برابر تبادلات و منافعش با ایران است و معلوم است که آن را فدای این نمی‌کند.
بایستی جدیدترین پارامتر تاثیرگذار در این فضا را هم واردکنیم. و آن حضور کره شمالی در این معادلات است. اکنون شاهد هستیم که کره شمالی به سرعت دارد در جهت عادیسازی روابط خود با دنیا حرکت می‌کند، سفر رهبر کره شمالی به کره جنوبی و سفر آینده‌‌اش به آمریکا، اینها تحول مهمی است. اکنون سؤال این است که این تحول را در ر رابطه با رژیم، در کدام دستگاه باید دید؟ و رژیم را  بیشتر به کدام سمت متمایل می‌کند؟
روشن است که این تحولات، رژیم را منزوی‌تر می‌کند، خود مهره‌ها و رسانه‌های رژیم در این باره می‌گویند که قبلاً در دنیا یکی ما بودیم و یکی کره شمالی‌، اما الآن ما تنها مانده‌ایم و در نتیجه فشار بیش‌از‌پیش روی رژیم متمرکز می‌شود.
ضمن این‌که تفاوت کره شمالی با رژیم را هم باید در نظر گرفت. تفاوت اینجاست که کره شمالی رژیمی منسجم است و می‌تواند یکشبه خط عوض کند و آن را اعمال کند، اما رژیم به‌دلیل شقه و شکاف در رأس قادر نیست

از طرف دیگر بعد از قیام دی ماه دیگر هیچ چیز مثل سابق نیست. ایران یک آتشفشان فعال است و رژیم بر دهانهٴ این آتشفشان نشسته است. در سایت حکومتی شفقنا (۱۱فروردین) آمده است: «مردمی که به خیابانها می‌آیند حتی جان خود را به خطر می‌اندازند. آنها می‌دانند که تحمل مقامات و مسئولان ما برای شنیدن حرف مخالف بسیار کم است، به‌رغم این مجبور هستند به خیابان بریزند».
واقعیت این است که رژیم به‌دلیل انواع بحرانها و چالشهایی که درگیرش هست، قادر به حل هیچ مسأله‌یی نیست، حتی قادر نیست دست به یک مانور بزند و لا اقل شرایط را برای مدتی آرام کند. بحران اقتصادی، بیکاری، نابودی تولید داخلی، تحریمها، رکود، تورم و... آن‌چنان حاد است که هیاهوی
حمایت از کالای ایرانی و هر ترفند مشابه دیگر، دردی از رژیم را دوا نمی‌کند و به اعتراف خودشان از حد حرف و کلی گویی فراتر نرفته و نمی‌رود. و آخر سر هم توپ را در زمین مردم می‌اندازد که مردم تعصب ملی ندارند، مردم خودشان به‌دنبال جنس خارجی هستند و...
اما به قول یکی از ایادی رژیم که در میان نمونه‌های بالا دیدیم: مشکلات جامعه ما فقط اقتصادی نیست. در تمام زمینه‌‌های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و زیست‌محیطی این مشکلات وجود دارد و تمامی زندگی مردم را در بر می‌گیرد.
و باید افزود این مشکلات و بحرانها به همدیگر تنیده شده‌اند و روی هم تأثیر متقابل داشته در هم ضرب می‌شوند.
رژیم درگیر چند جنگ و جبهة‌ فعال است، از سوریه تا عراق و لبنان و یمن و مهمتر از همه جنگ با مردم ایران. خامنه‌ای از یک طرف می‌خواهد برای حل بحران اقتصادی اجتماعیش زهر موشکی و منطقه‌یی بخورد ولی با سپاه و دلواپسان رژیم چه کار کند؟ با حزب‌الله و نیروهای برون مرزی‌اش چه کند؟ یعنی این بحرانها هر کدام از جهات مختلف به رژیم فشار می‌آورند و رژیم را از سویی می‌کشند. این خود مانع تصمیم‌گیری می‌شود و رژیم مثل برجام و بسیاری موارد مشابه، وقتی ناگزیر از تصمیم‌گیری می‌شود(و در واقع به او تحمیل می‌شود)که هم چوب و هم پیاز را می‌خورد. یعنی چوب تصمیمش را می‌خورد، بدون آن که بتواند نانش را بخورد. این سرنوشت رژیمی است که به آخر خط خود رسیده است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر