لينك به منبع:
- 1397/02/09
مروری بر رسانههای حکومتی – یکشنبه نهم اردیبهشت 97
در
روزنامه های حکومتی روز یکشنبه ۹ اردیبهشت، مهم ترین عنوانها به موضوع سفر
مرکل به واشنگتن و چشم انداز برجام اختصاص داده شده است. در روزنامه های
باند ولی فقیه ارتجاع، ناامیدی از سرنوشت برجام ضمن حمله به مقامات داخلی و خارجی مضمون اصلی تیترها است:
ابرار: مرکل: باید دید آمریکا چه تصمیمی در مورد برجام می گیرد
افکار: مکر مکرون، مکرون دقیقا اهداف آمریکا را در باره ایران و سوریه دنبال می کند
جوان: مرکل هم برجام را فروخت
حمایت: وزیر خارجه آمریکا: برجام اصلاح نشود در آن نمی مانیم
رسالت: خیانت برجامی ژرمن ها – در دیدار ترامپ مرکل چه گذشت؟
رسالت: تاملی بر سفر مرکل به ایالات متحدة آمریکا؛ دیدار بی فایده در واشنگتن!
سیاست روز: آرزوهای نم کشیده یا خیانت های ناتمام!؟ - سهممان از هواپیمای برجامی همان عکسی بود که گرفتیم؟
سیاست روز: عضو
پیشین تیم مذاکره کننده هسته ای: حامیان مذاکره موشکی قطعا جنگ طلب هستند.
برجام نه تحریمها را برداشت و نه ازحقوق هسته ای صیانت کرد
عصر
ایرانیان: مرکل: برجام برای مهار ایران کافی نیست – صدر اعظم آلمان در
دیدار با ترامپ گرای کاهش قدرت دفاعی ایران را به واشنگتن داد
کیهان: پاسخ خیانت، خروج از ان پی تی است بیش از این امتیاز ندهید
وطن امروز: پرده برداری مرکل از بازی مشترک آمریکا و اروپا: شوی برجامی خانم صدر اعظم!
وطن امروز: خرید هواپیما به سرنوشت ارتباط بانکی با دنیا مبتلا شد
برجام
و مسائل پیرامون آن موضوع اصلی روزنامه های باند خامنه ای است که از در
آنها نیاز شدید نظام به حفظ برجام و نگرانی اش از لغو آن و تنگ تر شدن حلقة
انزوای جهانی مشهود است:
جوان: ديگر حتي از آبنبات هم خبري نيست!
بازي
پسابرجامي ترامپ که با نوعي تقسيمکار سياسي با اروپا همراه است، وارد
مرحله جديدي شده است و به نظر ميرسد سناريويي براي تحميل تعهدات بيشتر بر
ايران با ابزار فشار و تهديد در کار است.
نکته
جالب ماجرا اين است که غربيها در گامهاي پيشين در مقابل اين
انعطافپذيري، امتيازاتي از جنس اقتصادي و تجاري را روي ميز نهاده بودند.
برجام نيز روزي قرار بود رفع تحريمها و گشايش اقتصادي در روابط تجاري
خارجي را به ارمغان آورد. اکنون ديگر معلوم شده که چنين انتظاري بيهوده
است. برجام تاکنون تقريباً بيخاصيت از حيث اقتصادي و البته هزينهبر از
حيث توانمندي هستهاي بوده است. اما اينک ديگر غرب قول و وعدهاي نميدهد و
تنها با ابزار تهديد و ارعاب مايل به امتيازگيري بيشتر است.
برجامهاي
زنجيرهاي، قربانيهاي ديگري هم خواهد داشت. قربانيهاي بعدي برجام در
واقع همان مطالبات کاخ سفید يا در حقيقت مؤلفههاي اقتدار ملي ايران است.
طرف مقابل، حفظ برجام را مشروط به محدودسازي ايران در موضوع نفوذ و قدرت
منطقهاي جمهوري اسلامي ايران، توانمندي موشکي و بازدارندگي دفاعي ايران و
... مينمايد.
قرباني
کردن امنيت ملي کشور و مردم پيش وعدههای توخالي غرب بههيچروي منطقي
نيست. مذاکره کردن بر سر مؤلفههاي بازدارندگي دفاعي، همچون توانمندي موشکي
و سلاحهاي راهبردي بدان معناست که به دست خود وارد فرايند خلع سلاحي شويم
که نهتنها هيچ مبناي متعارف بينالمللي ندارد، بلکه خلاف منطق عقلي نيز
است. حتي اگر مذاکره بر سر موشکها به نتيجه هم نرسد، ورود به آن
بههيچعنوان به صلاح نيست.
ورود
به اين نوع مذاکرات حداقل ضرر بزرگي که دارد، باز شدن مشت بسته دفاعي در
مقابل طرف مقابل است، حوزه ديگر چالش غرب با اقتدار ملي ايران، در حوزه
قدرت منطقهاي و نفوذ ايران در عرصه غرب آسيا است. در بازي مهندسيشده
سردمداران کاخ سفيد احتمالاً از پايان کار برجام 1 سخن به ميان خواهد آمد
تا آنان که دلشان براي غرب و توافق غنج ميزند، به دلهره بيفتند و براي حفظ
همين کاغذپاره بيفرجام، نداي مذاکرات بيشتر را سر دهند. اينجاست که
سناريوي «اختلال محاسباتي» و بهاشتباه انداختن مسئولان ايراني پيش خواهد
آمد. حتي بعيد نيست که مشابه آنچه در تهاجم محدود به سوريه اجرا شد، با هدف
«معتبرسازي تهديد نظامي» و اختلال در نظام محاسباتي راهبردي کشور اقدامات
محدودي در برنامه آتي غرب باشد.
وطن امروز: پردهبرداری مرکل از بازی مشترک آمریکا و اروپا
صورت
مساله کاملا مشخص است؛ مرکل به جای «انتقاد از مواضع ترامپ» ترجیح داده
است «برجام» را هدف قرار دهد تا مبادا در اتحاد درون آتلانتیکی برلین و
واشنگتن خللی ایجاد شود! صدراعظم آلمان نیز مانند رئیسجمهور فرانسه ترجیح
داده است «برجام» را قربانی موضوعات و دغدغههای دیگری مانند «اختلافات بر
سر بودجه نظامی اعضای ناتو» و «منازعات اقتصادی اخیر اتحادیه اروپا و
آمریکا» کند. در این باره نکاتی وجود دارد که نمیتوان به سادگی از کنار
آنها گذشت.
سال
94 در حالی که برجام هنوز به تصویب کنگره آمریکا نرسیده بود، مرکل در
مقالهای مشترک با «دیوید کامرون» و «فرانسوا اولاند» مقامات ارشد سابق
انگلیسی و فرانسوی، تاکید کرد برجام نگرانیهای مشترک تروئیکای اروپایی را
درباره ایران برطرف میکند.
با
این حال هنوز مدت زمان اندکی از تغییر معادلات قدرت و سرکار آمدن ترامپ در
آمریکا نگذشته بود که «ترزا می» نخستوزیر انگلیس، برجام را توافقی
بحثبرانگیز خواند! متعاقبا «امانوئل مکرون» رئیسجمهور فرانسه از «امکان
توافق جدید» با ایران بر سر موضوعاتی مانند توان موشکی کشورمان و استمرار
محدودیتهای مربوط به برنامه هستهای ایران برای پس از سال 2025 میلادی سخن
گفت! اگرچه آنگلا مرکل و وزیر خارجهاش «زیگمار گابریل» طی یک سال اخیر
ترجیح دادند مستقیما سخنی از «تغییر برجام» به میان نیاورند اما در عمل،
بارها نسبت به توان موشکی و فعالیتهای منطقهای ایران هشدار دادند تا
مانند پاریس و لندن، پازل از پیش طراحی شده توسط مقامات کاخ سفید را تکمیل
کنند!
نکته
دوم اینکه مرکل در جریان سفر اخیر خود به ایالات متحده آمریکا مواضع خود
در قبال برجام را تغییر نداد! او در حقیقت از مواضع واقعی خود در قبال
توافق هستهای با ایران پردهبرداری کرد.
تروئیکای
اروپایی مدتهاست درصدد «تغییر برجام» و «تامین خواستههای ترامپ» است و
آنچه در سفر اخیر رئیسجمهور فرانسه و صدراعظم آلمان به واشنگتن رخ داد،
صرفا یک شوی تبلیغاتی برای فریب افکار عمومی دنیا محسوب میشود. آنچه مسلم
است اینکه در جریان سفر اخیر مقامات اروپایی به آمریکا، نه قرار بوده ترامپ
نظر آنها را تغییر دهد و نه قرار بوده تروئیکای اروپایی رئیسجمهور آمریکا
را درباره ماندن در برجام اقناع کند!
آنچه
در این میان برای طرفین موضوعیت داشته و دارد، تکمیل بازی مشترکی است که
از یک سال گذشته آغاز شده و هدف از آن، تکمیل پروسه خلع سلاح ایران است.
نکته
سوم به سکوت وزارت امور خارجه کشورمان درباره اظهارات خصمانه مرکل در قبال
ایران و فراتر از آن، عدول علنی و رسمی وی از توافق هستهای باز میگردد.
حال که مقامات محترم وزارت امور خارجه کشورمان نادرستی فرضیه «تفکیک بازی
اروپا از آمریکا در قبال برجام» را به صورت عینی [هر چند دیر] لمس
کردهاند، زمان آن رسیده است مواجهه قاطعانه و سختی با مقامات تروئیکای
اروپایی انجام دهند.
بدیهی
است دیگر نمیتوان چشمها را بر این مساله تلخ اما واقعی بست. باید این
حقیقت را پذیرفت که «خروج آمریکا از برجام» نه محصول یکجانبهگرایی آمریکا،
بلکه محصول همپیمانی اروپا و آمریکا بوده است.
رسالت:
سرانجام همان گونه که پيش بيني مي شد، مقامات اروپايي با اتخاذ رويکردي
سياسي و غير حقوقي، مواضع خود را در قبال برجام به سود ايالات متحده آمريکا
و دولت دونالد ترامپ
تغيير دادند. به عبارت بهتر، نه تنها مقامات سه کشور اروپايي اقدامي در
راستاي مهار ترامپ و کارشکني هاي وي در برجام صورت ندادند، بلکه با کاخ
سفيد در خصوص «تغيير برجام» وارد معامله اي سياسي شدند. اين قاعده در خصوص
آنگلا مرکل، صدر اعظم آلمان نيز صادق است .
آنگلا
مرکل»، عليرغم آنکه گفته ميشد براي قانع کردن ترامپ جهت ماندن در برجام
به واشنگتن سفر کرده در اين نشست خبري گفت که اين توافق کامل نيست.وي گفت:
«نظر ما اين است که برجام اولين مرحلهاي است که به کند کردن اقدامات ايران
کمک کرده است. اما ما فکر ميکنيم که اين توافق براي بازداري و مهار
بلندپروازيهاي ايران کافي نيست.»
مرکل
با بيان اينکه برجام «به هيچ عنوان کامل نيست» گفت که اين توافق «تمامي
مشکلات با ايران را حل نخواهد کرد.» او گفت: برجام يک گام از گامهاي لازم
براي مهار «اقدامات بد ايران» است.
اما
اکنون بحث اصلي پيرامون چگونگي تحريم هاي جديد و نتايج آن است. تحريم هاي
آمريکا در گذشته عمدتا مربوط به صادرات نفت ايران و ساير معادن به دلار و
هدف قرار دادن بانک هاي ايران و کساني که با آنها تجارت مي کنند بود.
مسلما اين بار نيز ترامپ دوباره چنين تحريم هايي به اضافه تلاش براي محدود
ساختن معاملات صنعت هوايي ايران را هدف قرار مي دهد.
ايران
مي تواند با اين شرايط کنار بيايد و به دنبال گسترش تجارت با شرکاي غير
آمريکايي باشد، اما بحث اين است که شرکت هاي بزرگ بين المللي احتمالا از
ترس جريمه هاي آمريکا نسبت به معامله با ايران چندان روي خوشي نشان ندهند.
جوان: تنظیم عقربه برجامی اروپا با کاخ سفید
رهبران
اروپا قرار بود با سفر به امریکا، دونالد ترامپ را به ماندن در توافق
هستهای ایران و 1+5 مجاب کنند، اما ظاهراً با ورود به کاخ سفید، خودشان
توجیه شدهاند که باید سیاستهایشان را با واشنگتن تنظیم کنند.
صدراعظم
آلمان هم در کاخ سفید برجام را برای مقابله با سیاستهای منطقهای ایران
ناکافی توصیف کرد که باید نظارتهای بیشتری علیه برنامه موشکی ایران اعمال
شود. وزیر امور خارجه روسیه تحولات پیرامون توافق هستهای ایران را
نگرانکننده خوانده و محمدجواد ظریف گفته که تهران و مسکو برای مقابله با
اقدامات ضدبرجامی امریکا ساعتهایشان را تنظیم کردند.
یک
روز پس از آنکه ترامپ در سخنانی گفت که نظر امانوئل ماکرون، رئیسجمهور
فرانسه را درباره برجام تغییر داده است، به نظر میرسد، آنگلا مرکل، صدر
اعظم آلمان هم در سخنان بهرغم نمایش اختلافنظر با کاخ سفید، به موضع
ترامپ تمکین کرده است.
در روزنامه های باند روحانی و همسو با او موضوع برجام و سفر مرکل با ضد و نقیض گویی همراه است:
ابتکار: پس از ماکرون، آنگلا مرکل برای دیدار با ترامپ راهی واشنگتن شد، ناجی اروپابی برجام!
جمهوری اسلامی: شبکه تلویزیونی فرانس 24: اروپا در موضوع برجام در مقابل ترامپ متحد است
شرق: ۳ساعت سرد در کاخ سفید، مرکل با ترامپ در باره برجام رایزنی کرد
جهان صنعت: ترامپ برجام را دوست دارد!
در
پشت پرده همه فشارها و تحریمها از سوی آمریکا، حتی با وجود شخصیتی مانند
ترامپ در راس آن، نیت ازسرگیری رابطه مستقیم و عادی با ایران مد نظر است
یعنی همه این فشارها و تهدیدات برای ملزم کردن ایران به ازسرگیری روابط
سیاسی و اقتصادی و فرهنگی با ایالاتمتحده مانند است.
اعتماد:
توان دفاعي کشور قابل مذاکره نيست. الياس حضرتي، تصريح کرد: خروج امريکا
از برجام بسيار بهتر است زيرا اين حالت بلاتکليفي و بين زمين و آسمان ماندن
براي ما خسارت بيشتري دارد. برجام آش خيلي دهنسوزي براي ما نبود،
آرمان:
اگر برجام نبود اگر برجام نباشد: پذیرش برجام اگر چه اقدامی سنگین بود
اما بهترین کار در بدترین موقعیت بود. امضای برجام زمانی اتفاق افتاد که
فشارهای بینالمللی افزایش یافته و تمایل نظام بینالملل برای امتیازدهی،
کاهش پیدا کرده بود.
در
سال 84 بخشهایی از محتوای برجام پذیرفته شده بود اما با تغییر و تحولاتی
که درحوزه داخلی صورت گرفت، اعلام شد که در ایران رغبت و ادامه کار بر اساس
افزایش سانتریفیوژها وجود دارد تا بتوانیم امتیازات بیشتری بگیریم. اما
زمانی که برجام امضا شد امتیازات آشکارتری که از آنها یاد میشد، به دست
نیامد. امضای برجام حداقل، حداکثرهای مورد نظر را حاصل کرد. هرچند که
هیچگاه برجام نمیتوانست ما را به حداکثر خواستهها برساند.
در
نتیجه با پذیرش برجام به طور رسمی حق دستیابی به انرژی هستهای صلح آمیز،
آن هم با تکیه بر غنیسازی داخل کشور را به دست آوریم، تحریمهای مربوط به
پرونده هستهای را برداشتیم، در فضای ناشی از برجام توانستیم از وارد شدن
ضربه بیشتر به اقتصاد جلوگیری کرده و دیگر اینکه تورم اوج گیرنده را کنترل
کنیم.
اکنون
فضای مثبت تا حدودی بر اساس برجام به وجود آمده است. اگر از برجام خارج
شویم باید توقع داشته باشیم همان طور که ما میتوانیم در مدت کوتاهی به
وضعیت پیش از برجام بازگردیم، آمریکا وکشورهای همسو با آمریکا هم میتوانند
به وضعیت قبل از برجام بازگردند و برای دوباره ساختن اجماع علیه ایران
تلاش کنند. در آن صورت و در میان بازی قدرتهای شرق و غرب برای ساخت و
پرداخت نظم آینده جهانی، میتوانیم به موثرترین برگ تبدیل شویم.
یک روز نامة باند روحانی نسبت به تاثیر تحولات کره شمالی بر رژیم ابراز نگرانی کرده و هشدار داده است:
آرمان: آیا گفتمان «تهدید» بر ادبیات «برجام» غلبه میکند؟
علی
خرم: در آستانه افزوده شدن تندروها و بازهای کاخ سفید نظیر جان بولتون و
مایک پمپئو به تیم تصمیمگیری دونالد ترامپ، کیم جونگ اون رهبر کره شمالی
با سفر به چین، سیاستی اعلام نمود که جهان را شگفت زده نمود. ابتدا از
تعلیق آزمایشات موشکی و هستهای کره شمالی سخن راند و سپس صحبت از مسیر رشد
اقتصادی و توسعه کشور نمود.
اینکه
معنای این سخنان و مواضع چیست و حقیقت تصمیم کیم جونگ اون چه میباشد،
هنوز در هالهای از ابهام قرار دارد. کره شمالی در دوره بیل کلینتون نیز به
پای میز مذاکره با آمریکا رفت ولی بعد از دو سال با خلف وعده آمریکا، از
فرصت استفاده نمود و از میز مذاکره فاصله گرفت. بهعلاوه اصرار و فشار کیم
جونگ اون در تقابل با دونالد ترامپ و بیتوجهی به او در توسعه صنعت موشکی و
هستهای تا جائی که کره شمالی و آمریکا را به مرز جنگ هستهای کشاند،
همگان را از این تصمیم ناگهانی متعجب نمود.
به
هرحال در چنین شرائطی هر نوع نرمش کره شمالی، برای دونالد ترامپ دستاورد
محسوب میشود و چهره او را بازسازی مینماید. از جمله، ترامپ اعتماد به نفس
بهدست میآورد که از اروپائیها بخواهد فشار بیشتری بر ایران وارد سازند.
بنابراین در کوتاه مدت، آمریکای ترامپ مایل است به امواج خوشبینی همکاری
رهبر کره شمالی با آمریکا، تقویت و شتاب بیشتری بدهد تا دونالد ترامپ ناکام
در سایر موضوعات، در این موضوع موفق جلوه نماید. تا همین جا هم نرمش رهبر
کره شمالی توجه جهانیان را به مرعوب شدن کره شمالی حتی اگر تاکتیکی باشد،
در مقابل تندروهای کاخ سفید جلب نموده است و این به تند شدن لحن دونالد
ترامپ در مقابل ایران میانجامد. بحران کره شمالی که تا دیروز موضوع اول
جهان بود، امروز از دستور کار خارج شده و ایران به موضوع اول جهان تبدیل
گردیده است. این امر باعث شده جهان از ایران هم انتظار همکاری داشته باشد
وگرنه با شتابی که تندروهای آمریکائی گرفتهاند، برخورد با ایران دور از
انتظار نیست.
در
شرایطی که چماقبدستان و زورگویان وارد صحنه میشوند همیشه اولین راه،
بهترین راه نیست. به آسانی میتوان در مقابل آنها سینه سپر کرد، اما همچون
چین و کره شمالی میتوان از تاکتیک خرید زمان استفاده کرد.
در روزنامه های باند روحانی نسبت به انفجار اجتماعی و بروز مجدد قیام هشدار داده شده اند:
ابتکار: فرصت آزمون وخطا نداریم!
اگر
بخواهند به جای توجه به تامین رفاه، عدالت، آزادی و کسب رضایت مردم با
توسل به پوپولیسم از رانت بقا به هر دلیل استفاده کنند حاصل آن خلق دره های
عمیق نارضایتی، اختلاف طبقاتی و نفرت خواهد شد. طبقات مسلط اجتماعی اگر به
تعادل و حضور طبقات دیگر در حاکمیت و اداره مملکت تن ندهند و برای خود
حیات ویژه ای تعریف کنند و درنهادهای عمومی و رسمی زیست نکنند مورد بغض
قرار خواهند گرفت. متاسفانه عکسالعمل ملت ایران از جنس غضب های حلیم است
که باید از آن به خدا پناه برد.
جمهوری اسلامی:
آیا واقعاً نسل جدید میتواند چشمان خود را به روی 15 میلیون پرونده قضایی
جاری، 5/2 میلیون نفر معتاد، یک طلاق در مقابل دو ازدواج، رشد 100 درصدی
آمار زنان خود سرپرست، بیش از 200 هزار معتاد به الکل، فسادهای چند هزار
میلیاردی، بداخلاقی و جنگ و جدالهای سیاسی، بیکاری و فقر و بیاعتمادی
فزاینده، ببندد؟
اگر
مردم دورویی و اختلاس نجومی را ببینند صحنه را ترک میکنند و در چنین
شرایط که مردم در صحنه نباشند، رهبر ولو علی بن ابیطالب(ع) باشد، شکست،
قطعی خواهد بود.»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر