جستجوی این وبلاگ

۱۳۹۶ آذر ۲۳, پنجشنبه

قتل‌عام ۶۷ ـ جوشش جوانان در جنبش دادخواهی ـ شماره ۴۷

لينك به منبع:
قتل عام 67 ـ اعتراف آخوند ناطق نوری به گسترش جنبش دادخواهی (21 آذر 96)

قتل عام 67 ـ اعتراف آخوند ناطق نوری به گسترش جنبش دادخواهی (21 آذر 96)


دیدیم که بعد از فراخوان جنبش دادخواهی، سکوت و سانسور سنگین سی‌ساله شکست و اولین سوالی که در ذهن جوانان ایجاد شد این بود که؛
آیا واقعی‌ست؟
سی هزار زندانی بی‌گناه رو کشتن؟
برای چی؟
انتشار فایل صوتی آقای منتظری به بسیاری از ابهامات پاسخ داد و معلوم شد که هدف، نه محاکمه یا تشدید مجازات و نه حتی انتقام گیری کور و بی‌هدف، که قتل‌عام نسلی بود که سر موضع دفاع از آزادی ایستادند و بر نام و مرامشان پایداری کردند.
شکستن محاصره 14ساله اشرف و لیبرتی و خروج پیروزمند رزم‌آورانی که سالها سرموضع آزادی ایستادند و در هیأت تشکیلاتی پولادین به دادخواهی خون عزیزان و شهیدانشان نشستند ضربه ویران کننده‌ای به خانه دیو وارد کرد.
مشعل دادخواهی ظرف کمتر از دو سال آتشفشانی شد در جان یاران و جوانان و آبی در لانه مورچگان ولایت. قاتلانی که یک به یک از لانه‌ها و غارهای سی‌ساله درآمدند و گفتند:
آخوند محمدعلی انصاری (مرداد 95 ـ بلافاصله پس از انتشار فایل صوتی):
«انتشار این نوار بعد از 28سال وقتی که سردمداران استکبار و تکفیریها با منافقین نشست و برخاست می‌کنند، احیاء آنان و مشروعیت زایی برای آن‌هاست»

آخوند مصطفی پورمحمدی عضو فعال هیأت مرگ:
«من در این زمینه آرام هستم و در طول تمام این سالها یک شب هم بی‌خوابی نکشیده‌ام زیرا طبق قانون و شرع اسلام عمل کرده‌ام»!.

علی مطهری نایب رئیس مجلس ارتجاع:
«آقایان رئیسی، نیری و پورمحمدی که در متن قضیه در آن زمان بوده‌اند در این خصوص توضیح بدهند و موضوع را برای مردم روشن نمایند... اگر قصوری هم در نحوه اجرای حکم اتفاق افتاده عذرخواهی شود.»

مجید انصاری معاون روحانی:
«احساس می‌شود توطئه‌یی پیچیده در سطح بین‌المللی در شرف وقوع است که سازمان تروریستی منافقین را به سازمانی مشروع مدنی معرفی کنند...»

مهدی خزعلی پسر آخوند خزعلی (۵شهریور 95):
«این‌ها به‌ حبس محکوم شده بودن و می‌بایستی آزاد می‌شدند این‌که ما بهانه‌یی بیاوریم این‌ها رو از سلول‌ها بیاوریم بیرون و بدار بیاویزیم هیچ توجیهی ندارد... ظرف یک‌ماه به‌روایتی، روایت آقای منتطری قریب 4هزار نفر به‌روایت معاونت وزارت اطلاعات قریب 20هزار نفر در تهران و استانها یعنی 4هزار نفر مال تهران هست و به‌روایتی کسی مثل آقای ملکی قریب 33هزار نفر ظرف یک‌ماه و چندروز سی و چند روز بدار آویخته شدن این‌ها آیا جنازه‌هاشون تحویل شد آیا خانواده‌ها اطلاع پیدا کردن آیا قبری به ‌خانواده‌ها تحویل دادید. همه این‌ها حقوق شهروندی است که شما زیر پا گذاشتید اما چه کسانی این کار رو کردن؟ قطعاً بایستی این سه نفری که الآن یکی شون وزیر است، یکی شون رئیس آستان قدس است، و یکی شون ریاست دادگاه انتظامی قضات را داره، باید پاسخ‌گو باشند.»

اینها بخشی از عکس‌العملهایی بود که در چهار ماه اول پس از فراخوان دادخواهی از بدنه و درون نظام بیرون زد اما اخگر دادخواهی در مهر و آذر و دی و بهمن و... در مدارس و دانشگاهها و کوچه و خیابانها روشن شد و در جریان انتخابات نمایشی که خامنه‌ای می‌خواست یکی از قاتلان ـ رئیسی؛ عضو هیأت مرگ ـ را از صندوق دربیاورد اوج گرفت.

قتل‌عام 67 ـ جوشش جوانان در دانشگاهها
 
یکی از دانشجویان در برابر پاسدار جنایتکاری که آمده بود با تطهیر رئیسی، تئوری قتل‌عام را توجیه کند، پشت میکروفن رفت و با صدای بلند ـ رو به حسن عباسی ـ گفت:
«تئوری شما، تئوری ترور و وحشت و صدور سلاح و جنگ و حمایت از بشار اسد دیکتاتور و خونریز است. تئوری شما، بازی‌کردن با احساسات ملی و مذهبی مردم و دفاع از حرمهای وجود نداشته حمص و ادلب است. کدام حرم؟ آری تئوری شما، گفتمان شما، دفاع از قتل‌عامهای فجیع، غیرانسانی، غیرقانونی و غیرشرعی سال 67است.»

 
قتل‌عام 67 ـ خروش و خیزش جوانان در جنبش دادخواهی
آخوند فلاحیان که زمان جنایت بزرگ معاون وزارت اطلاعات بود و در غرب کشور بسیاری از جوانان را با یک حکم اعدام کرد، در دفاع از کاندیدای قاتل گفت:
«بنده خدا [رئیسی] هر چه می‌گفت من حکم ندادم، حکمش را قبلاً صادر کرده بودند، اصلاً کسی به حرفش گوش نمی‌داد»

 
قتل‌عام 67 ـ اعتراف آخوند جنایتکار به نسل‌کشی مجاهدین

وی هم‌چنین گفت: «آن زمان من نبودم مسئولان دخیل در قضایای ۶۷آقایان نیری، رئیسی، اشراقی و پورمحمدی بودند اما حکم امام عادلانه بود...»
یکی از راههای مقابله با جنبش دادخواهی و انحراف افکار عمومی، تهیه و تولید دهها فیلم سینمایی و مستند تلویزیونی و جنگ روانی علیه مقبولیت و مشروعیت مجاهدین بود. به‌نحوی که فقط در آبان ماه سال 95رسانه‌های حکومتی از تولید سه فیلم سینمایی به اسم «ماجرای نیمروز»، «آخرین روزهای زمستان» و «مشتاقی و مهجوری» در مراحل پیش‌تولید یا تولید خبر دادند. فیلم «امکان مینا» هم قبل از آن روی اِکران آمده بود و در ماه‌های قبل‌تر هم اکران فیلم کمدی سیاسی «سیانور» موضوع تبلیغات و شیطان‌سازی و دود و دم علیه مجاهدین در فضای مجازی بود. سریال‌های ۷تا 31قسمتی «سالهای حادثه» و «نفس» و «پارلمان» و... با مخارج سرسام‌آور هم در حال پخش یا تولید بود. به اعتراف تهیه کنندگان و مسئولان پروژه‌های جنگ روانی، تمام سریالها و فیلم‌های سینمایی با سفارش و هزینه وزارت اطلاعات انجام شد.
برای نمونه مجری میزگرد خبرگزاری فارس در مصاحبه با عوامل فیلم سینمایی سیانور می‌گوید: «در مورد شما ذهنیتی در بین بسیاری وجود دارد و آن این است که شما جزو افراد امنیتی هستید و رابطه‌هایی نیز دارید که وارد این حوزه شده‌اید و بودجه فیلم‌تان نیز همواره تأمین بوده است و کاری به کارتان هم ندارند». (فارس؛ خبرگزاری سپاه پاسداران – ۳آذر ۹۵)

قتل‌عام 67 ـ تلاش «فرهنگی» برای شیطان‌سازی و مقابله با مشروعیت مجاهدین

تهیه‌کننده و کارگردان فیلم «مشتاقی و مهجوری» هم تأکید می‌کند که «رئیس بنیاد هابیلیان نیز در تولید موارد علمی و تهیه فیلم‌نامه کمکهای فراوانی را داشته است» (خبرگزاری حیات – ۵آبان ۹۵)

به گزارش خبرنگار باشگاه خبرنگاران تسنیم «در خبرها آمده این فیلم [سیانور] با نظارت مستقیم وزارت اطلاعات تولیدشده و داستان آن درباره [مجاهدین] است.» (خبرگزاری نیروی تروریستی قدس؛ تسنیم – ۱۷مهر ۹۵)

اینها تنها بخش کوچکی از اعترافات و دست و پازدنهای «فرهنگی» نظام در برابر مجاهدین و جنبش دادخواهی است. اما برای روشن شدن میزان ترس و دغدغه نظام از جوشش جوانان در جنبش دادخواهی به توضیح پاسدار ایوبی رئیس سازمان سینمایی در 20بهمن 95نگاه کنیم که از شبکه ۳تلویزیون رژیم پخش شد. وی گفت:
«امسال واقعاً سینمای ایران به دغدغه کشور، به دغدغه نظام، به دغدغه مقام معظم رهبری پاسخ مثبت داد»

با زبان الکن اعتراف می‌کند که موضوع مشروعیت مجاهدین در میان جوانان و جنبش فراگیر دادخواهی بزرگترین دغدغه نظام و دغدغه خامنه‌ای‌ است.

در این میان یکی دیگر از پاسداران «فرهنگی» نظام به نام ایمان گودرزی گفت:
«با توجه به این‌که موضوع اعدامهای سال ۶۷مسأله‌یی شبهه‌ناک بود و در ظاهر، نقطه‌یی مبهم در تاریخ معاصر ما محسوب می‌شود، علاقمند بودم تا در این حوزه، کاری را بسازم... با شاهدان عینی و ۱۵نفر از رجال سیاسی کشور که در ماجرای اعدامهای سال ۶۷مسئولیتی داشتند... گفتگوهایی گرفتیم و موفق شدیم...»

 

قتل‌عام 67 ـ تلاش «فرهنگی» برای شیطان‌سازی
 
پاسدار وزارت که ظاهراً خودش نمی‌داند چه سیلابی به سمت لانه موشها و مورچگان نظام در جریان است و چرا قاتلان رد خودشان را در این جنایت گم می‌کنند، می‌گوید: «علی رغم این‌که اعدامها و برخورد نظام در آن مقطع، کاملاً درست بوده است، متأسفانه مسئولان این اتفاق، امروز چون در لباس دیگری هستند، گذشته خود را انکار می‌کنند و با توجه به عدم دسترسی به اطلاعات مربوط به اعدامها، خود را پنهان و با شمایل دیگری جلوه می‌دهند».

و اما شاهکار نظام در «قائم‌مقام» بود که به قصد تحریف تاریخ و تخریب چهره آقای منتظری تولید شد و شروع با همه‌ دود و دم تبلیغاتی هیچ سینمایی حاضر نشد حتی یک شب اکران دهد. فیلمی که با مسئولیت و هزینه اطلاعات ساخته شد و به زحمت در چند دانشگاه با حضور تعدادی دانشجو پخش گردید.

 
قتل‌عام 67 ـ اعتراف آخوند جنایتکار ناطق نوری به قتل‌عام 67و مسأله ذهنی جوانان

آخوند ناطق نوری که تا امروز نطقش کور بود و بعد از پخش «قائم مقام» در خانة‌ امن، زبانش باز شد، ضمن اعتراف به این‌که در یکی دو سال گذشته جنبش دادخواهی امان از روزگارشان درآورده و نسل چهارمی‌هایی که گلویشان را فشرده‌اند، می‌گوید:
«نسل امروز که نسل چهارم انقلاب هست، اینها نمی‌دانند که منافقین چه کردن اصلاً جنایات اینها و اینها. بالاخره نوه‌های ما، نوه‌های نسل اولی‌ها، دومی‌ها اینها می‌آیند میگن خوب شما یک اشاره لطیفی داشتید اما آن کم است خیلی لطیف است ما ها که تو کار بودیم می‌توانیم بفهمیم چی می‌گفتید و آن این هستش که اینها مگر دستگیر نشدن توسط شما، مگر محاکمه شون نکردید، خوب مگر زندانشون نکردید، محکومین تون، محکوم به زندان بودن، رفتن زندان، چرا بعدش اسیرهای دست خودتون رو اعدام کردید؟ این نسل جدید این سواله براش کف خیابان و دانشگاهها که شما هستید این سؤال رو می‌کنند...»

 
 

قتل‌عام 67 ـ اعتراف آخوند جنایتکار ناطق نوری به قتل‌عام 67و مسأله ذهنی جوانان

اما جواب نمی‌دهد که چرا در این سی سال ساکت بودند و حالا هم که زبان باز کردند تدافعی به صحنه‌ می‌آیند و می‌گویند حکم «امام» بود و من نبودم و...

خودش هم نمی‌گوید چرا اسیرهایی که با معیارهای ضدانسانی خودشان به یک سال و چند سال و حبس محکوم شده بودند ناگهان اعدامشان کردند. فقط برای رد گم کردن می‌گوید: «شاید اگر می‌شد یا بشه من نمی‌دانم شرایط شما رو، یک خورده بیشتر و بهتر به آن پرداخته می‌شد و بشه، خیلی از شبهات جواب داده میشه، مثلاً عملیات مرصاد اگر یک خورده بیشتر بهش توجه می‌شد و جنایاتی که اینها توی کرند، کردند...»

می‌خواهد بگوید به‌خاطر عملیات مرصاد کشتیم اما رویش نمی‌شود چون امروز حتی خودی‌هاشان هم اعتراف کردند که این تصمیم از ماهها قبل گرفته شده بود و ربطی آن نداشت. ضمن این‌که زندانی اسیر و محکوم بیدادگاههای خودشان بود. آقای منتظری در همان دیدار 24مرداد 67که در فایل صوتی هم منعکس گردیده با صراحت به اعضای هیأت مرگ می‌گوید که همه را به‌خاطر عقیده‌شان کشتید و هیچ‌کدام از زندانیان هیچ عمل و فعالیت تازه‌یی انجام نداده بودند. وی رو به رئیس هیأت مرگ ـ از قول خانواده‌هاـ می‌گوید:
«تو آقای نیری که این بچه منو محکوم کردی به ده سال، به چه مناسبت، فعالیتی تازه‌یی کرده بود که اعدامش کردی؟ هیچ جواب نداری بدی. این صاف و پوست کنده.»

 

قتل‌عام 67 ـ اعتراف صریح منتظری به اعدام بی‌دلیل زندانیان و سکوت هیأت مرگ

در ظاهر و ابتدا ناطق نوری خیلی راضی است و می‌گوید «قائم مقام» خیلی خوب بود اما چون دستگاه از بالا تا پایین در جنایت قتل‌عام زندانیان قفل و بلاجواب است پرت‌وپلا می‌گوید. می‌گوید خوب بود اما بهتر بود یه کم بیشتر به شبهات جواب داده می‌شد، بقیة‌ آقایان انفعالی و تدافعی پاسخ دادند و شما یک اشاره لطیفی داشتید اما آن کم است، هنوز برای مردم روشن نشده و جا نیفتاده که چرا اسیرانی که خودمون دستگیر کردیم و حکم دادیم رو کشتیم... یک اشاره کوچکی آقای ریشهری داشتن به‌نظر من کافی نیست، کم است، جای کار دارد، قسمت آخرش هم بهتر بود حذف می‌کردین...

این شد تعریف و تأیید و تمجید از فیلم قائم مقام...
اگر بخواهیم حرفهای آخوند جنایتکار را به زبان فارسی ترجمه کنیم، وی می‌گوید:
بعد از 30فیلم سینمایی و سریال و جشنواره و سمینار و هزاران مطلب و مقاله و صدها کتاب و... شکست خوردیم. همه تهاجمات، نوشته‌ها، فیلم‌ها و.. تدافعی، انفعالی و از موضع ضعف بود. خیلی ضعیف بود. یکی از مشکلاتی که پارسال و امسال داشتیم همین بود اما به نظر من خوب دفاع نکردیم در قائم‌مقام هم نتوانستیم جواب جوانان را که می‌خواهند بدانند چرا اسیرانی که خودمان حکم دادیم را کشتیم را بدهیم. این نقیصه بود و هست و خوب هم جا نیفتاد و... خلاصه این‌که در این یکی دو سال با امکانات نیرویی و سینمایی و فرهنگی و مالی یک کشور به جنگ جنبش دادخواهی رفتیم اما نتوانستیم مشروعیت مجاهدین و صلابت و مظلومیت شهیدانشان را تخریب کنیم.

بله! اعتراف ناطق نوری که 21آذر 96 از طریق رسانه‌های حکومتی منتشر شد، بیانگر ضعف و استیصال تمامیت رژیم آخوندی در برابر جنبش دادخواهی و خروش و خیزش جوانانی است که نه می‌بخشند و نه فراموش می‌کنند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر