لينك به منبع:
![افشاگری نیکی هیلی](https://www.mojahedin.org/images/2017/2017121512954201554271.jpg?c=4)
![افشاگری نیکی هیلی](https://www.mojahedin.org/images/2017/2017121512954201554271.jpg?c=4)
افشاگری نیکی هیلی
طی
4، ۵روز اخیر، شاهد شوکها و ضربات سیاسی پیدرپیای بودیم که در صحنه
بینالمللی بر رژیم وارد شد. تراکم این موضعگیریها و اقدامات از سوی دولت و
کنگره آمریکا و از سوی اروپا و همچنین سازمان ملل متحد، این سؤال را
بهذهن متبادر میکند که آیا این ضربات بهطور اتفاقی با هم همزمان شده یا
طرح و برنامهیی پشت آن هست و هدف مشخصی را دنبال میکند؟ اگر چنین است، آن
هدف چیست و این تحولات چه پیامدهایی را در چشمانداز قرار میدهد؟
طبعاً این اجماع بینالمللی و سیاست همگون و هماهنگ بین آمریکا، اروپا و سازمان ملل که کشورهای عرب منطقه را نیز بایستی به این جبهه افزود، نمیتواند تصادفی و بیهدف باشد. نیکی هیلی خود درباره این اجماع و محتوای آن در همان کنفرانس مطبوعاتی معروف خود توضیح داده و آن را معرفی کرده است. او با یادآوری سیاست و استراتژی جدید آمریکا درباره ایران که در 13اکتبر گذشته توسط دونالد ترامپ اعلام شد، تصریح کرد: «این سیاست بر همه فعالیتهای بیثباتکننده این رژیم متمرکز شده است به این معنا که ما فقط روی برنامه اتمی (رژیم) ایران متمرکز نیستیم بلکه نگاه دقیقی هم به برنامه موشک بالستیکی ایران، صدور تسلیحاتی آن و حمایتش از تروریسم و جنگجویان دستنشانده و دیکتاتورها را مد نظر داریم».
نیکی هیلی در اظهارات خود، بهگزارش دبیرکل مللمتحد مبنی بر نقض پیدرپی انتقال تسلیحات و فعالیتهای مربوط به موشکهای بالستیک اشاره کرد و افزود: «متحدان ما هم در این موضوع همعقیده ما هستند و فقط نقطهنظر آمریکا نیست. جامعه جهانی اکنون تصریح میکند که دیگر بس است!».
بنابراین اگر بخواهیم برای ضربات و شوکهای سیاسی اخیر علیه رژیم، یک معنا تعریف کنیم این است که جامعه بینالمللی دیگر حاضر به تحمل گرد و خاکهای موشکی و بحرانآفرینیهای رژیم نیست.
در خود رژیم هدف از این فشارها را، راضی کردن رژیم به مذاکرات عنوان میکنند؛ «مذاکرات» اسم تعارفآمیز تحمیل جامهای سهگانه زهر بهرژیم است و نباید با مذاکرات در دوران مماشات مشتبه شود. یک روزنامه رژیم (جامعه فردا 25آذر) بهروشنی این تفاوت را خاطرنشان کرده و مینویسد: «واشینگتن بهدنبال آن است که تهران را بر سر میز مذاکره مستقیم بیاورد، اما آمریکاییها برخلاف دوران اوباما، بدترین روش ممکن را برای ایجاد دیالوگ با تهران آغاز کردهاند».
منظور از «بدترین روش ممکن برای ایجاد دیالوگ» همین پسگردنیهای سیاسی است. همان روزنامه حکومتی در این باره توضیح میدهد: «بهسادگی میتوان حدس زد واشینگتن موج جدیدی از اقدامات ضدایرانی را آغاز کرده است و موشک بالستیک تنها یک پازل از بازی بزرگ آمریکا برای تحت فشار قرار دادن تهران است...
خروج از برجام؛ انتشار لیست دارایی مقامات، نفروختن بوئینگها یا ماجرای طولانی شده موشکهای بالستیک و پرونده ایرانهراسی چه پیامی برای تهران دارد؟».
پاسخ این سؤال را از زبان سایر مهرهها و رسانههای رژیم میتوان شنید که تصریح میکنند آرایش سیاسی در خاورمیانه پس از توافق میان ترامپ و پوتین تغییر کرده است و رژیم بایستی خود را با آن منطبق کند و گر نه زیر لکوموتیو پرقدرت تحولات له خواهد شد. یکی از کارشناسان باند روحانی بهنام بیگدلی در این باره مینویسد: «در مذاکرات پوتین و ترامپ، این دو احتمالاً به این نتیجه رسیدهاند که راهحل سوریه تنها از طریق روسها حل خواهد شد. روسیه هم با سوریه مثل یک گروگان رفتار میکند. فشارهایی هم بهعراق وارد شده که این کشور غیربومیهایی که با داعش جنگیدند را از کشور خود اخراج کند... هرچقدر که وضعیت مبهمتر باشد بیشتر به زیان ایران است». (سایت حکومتی فرارو ـ 17آذر)
«ظهرهوند» یکی از دیپلوماتهای رژیم و عضو سابق تیم مذاکرهکننده هستهیی نیز، با هشدار نسبت به سرعت گرفتن تحولات در منطقه خاورمیانه، در بیان علت آن میگوید: «آمریکاییها در انتخاب ایفای نقش فعال در بین شبهجزیره کره و غرب آسیا به این نتیجه رسیدند که اولویت آنها غرب آسیا باشد». این اولویت استراتژیک مسائل خاورمیانه و در کانون آن مسأله ایران را نیکی هیلی در همان کنفرانس مطبوعاتی با وضوح بسیار در چند جمله چنین بیان کرد: «رژیم ایران تهدیدی برای صلح و امنیت همه جهان است»
«به ندرت میشود منازعه یا گروهی تروریستی در خاورمیانه یافت که ردپای رژیم ایران در آن نباشد»
«جنگ علیه تجاوزات رژیم ایران، جنگ کل جهان است»
«همکاری بینالمللی برای شکست دادن این تهدید، ضروری است»
«توافق اتمی با رژیم ایران، هیچ تاثیری بر میانهرو کردن این رژیم نداشته است»
«ما قصد نداریم دست روی دست بگذاریم»
این عبارات در واقع ترسیم استراتژی آمریکا در قبال مسائل منطقه خاورمیانه و مسأله ایران است.
هدف ضربات و فشارهای اخیر نیز آن است که رژیم آخوندی در وهله اول از برنامه موشکی و از دخالتهای منطقهیی خود دست بردارد؛ البته این دو با هم عجیناند و موشکهای بالستیک رژیم همانگونه که در روزها و هفتههای اخیر در یمن دیدیم ابزار پیشبرد سیاستهای باجگیرانه منطقهایش میباشد و بدون موشک و بدون صدور تسلیحات، مزدوران برون مرزی رژیم از حزبالله لبنان تا حوثیهای یمن، جایی در معادلات قدرت نیافته و به سرعت افول میکنند.
بنابراین اگر رژیم واقعاً از موشکی و از سیاست صدور تروریسم دست بردارد، نتیجهاش همان تنزل بیپایان که خامنهای گفت کلید خواهد خورد و به نفی نظام ولایت فقیه راه خواهد برد و زهر موشکی و منطقهیی بستر سرنگونی خواهد بود. این واقعیت را آخوند علمالهدی در نمایش جمعه اخیر (24آذر) مشهد بهروشنی اذعان کرد و گفت: «اسمش را میگذارند تعامل با دنیا، در حالی که آنها میخواهند ما را براندازی کنند، آنها میخواهند ما را نابود کنند».
اگر چه رژیم مکار آخوندی تمام تلاش خود را خواهد کرد که فشارهای سیاسی را در لابیرنت مذاکرات پرفریب و بیانتها بیندازد و برای خود زمان بخرد، اما همانگونه که آن مهره رژیم نیز گفت عهد آن گونه مذاکرات سر آمده است. بهویژه مقاومت ایران بهعنوان نیروی برآمده از مبارزات مردم ایران که پیگیرانه آرمان آزادی را دنبال میکند، همانگونه که با عزم و رزم بیامان خود، موفق به تغییر سیاست قدرتهای غرب و تنها ابرقدرت جهان گردید و تحولات را بهنقطه کنونی رساند، همچنان با قدرت تمام در صحنه حاضر و تأثیرگذار است و تحولات را تا مقصد نهایی آن سرنگونی تام و تمام فاشیسم مذهبی حاکم هدایت خواهد کرد.
طبعاً این اجماع بینالمللی و سیاست همگون و هماهنگ بین آمریکا، اروپا و سازمان ملل که کشورهای عرب منطقه را نیز بایستی به این جبهه افزود، نمیتواند تصادفی و بیهدف باشد. نیکی هیلی خود درباره این اجماع و محتوای آن در همان کنفرانس مطبوعاتی معروف خود توضیح داده و آن را معرفی کرده است. او با یادآوری سیاست و استراتژی جدید آمریکا درباره ایران که در 13اکتبر گذشته توسط دونالد ترامپ اعلام شد، تصریح کرد: «این سیاست بر همه فعالیتهای بیثباتکننده این رژیم متمرکز شده است به این معنا که ما فقط روی برنامه اتمی (رژیم) ایران متمرکز نیستیم بلکه نگاه دقیقی هم به برنامه موشک بالستیکی ایران، صدور تسلیحاتی آن و حمایتش از تروریسم و جنگجویان دستنشانده و دیکتاتورها را مد نظر داریم».
نیکی هیلی در اظهارات خود، بهگزارش دبیرکل مللمتحد مبنی بر نقض پیدرپی انتقال تسلیحات و فعالیتهای مربوط به موشکهای بالستیک اشاره کرد و افزود: «متحدان ما هم در این موضوع همعقیده ما هستند و فقط نقطهنظر آمریکا نیست. جامعه جهانی اکنون تصریح میکند که دیگر بس است!».
بنابراین اگر بخواهیم برای ضربات و شوکهای سیاسی اخیر علیه رژیم، یک معنا تعریف کنیم این است که جامعه بینالمللی دیگر حاضر به تحمل گرد و خاکهای موشکی و بحرانآفرینیهای رژیم نیست.
در خود رژیم هدف از این فشارها را، راضی کردن رژیم به مذاکرات عنوان میکنند؛ «مذاکرات» اسم تعارفآمیز تحمیل جامهای سهگانه زهر بهرژیم است و نباید با مذاکرات در دوران مماشات مشتبه شود. یک روزنامه رژیم (جامعه فردا 25آذر) بهروشنی این تفاوت را خاطرنشان کرده و مینویسد: «واشینگتن بهدنبال آن است که تهران را بر سر میز مذاکره مستقیم بیاورد، اما آمریکاییها برخلاف دوران اوباما، بدترین روش ممکن را برای ایجاد دیالوگ با تهران آغاز کردهاند».
منظور از «بدترین روش ممکن برای ایجاد دیالوگ» همین پسگردنیهای سیاسی است. همان روزنامه حکومتی در این باره توضیح میدهد: «بهسادگی میتوان حدس زد واشینگتن موج جدیدی از اقدامات ضدایرانی را آغاز کرده است و موشک بالستیک تنها یک پازل از بازی بزرگ آمریکا برای تحت فشار قرار دادن تهران است...
خروج از برجام؛ انتشار لیست دارایی مقامات، نفروختن بوئینگها یا ماجرای طولانی شده موشکهای بالستیک و پرونده ایرانهراسی چه پیامی برای تهران دارد؟».
پاسخ این سؤال را از زبان سایر مهرهها و رسانههای رژیم میتوان شنید که تصریح میکنند آرایش سیاسی در خاورمیانه پس از توافق میان ترامپ و پوتین تغییر کرده است و رژیم بایستی خود را با آن منطبق کند و گر نه زیر لکوموتیو پرقدرت تحولات له خواهد شد. یکی از کارشناسان باند روحانی بهنام بیگدلی در این باره مینویسد: «در مذاکرات پوتین و ترامپ، این دو احتمالاً به این نتیجه رسیدهاند که راهحل سوریه تنها از طریق روسها حل خواهد شد. روسیه هم با سوریه مثل یک گروگان رفتار میکند. فشارهایی هم بهعراق وارد شده که این کشور غیربومیهایی که با داعش جنگیدند را از کشور خود اخراج کند... هرچقدر که وضعیت مبهمتر باشد بیشتر به زیان ایران است». (سایت حکومتی فرارو ـ 17آذر)
«ظهرهوند» یکی از دیپلوماتهای رژیم و عضو سابق تیم مذاکرهکننده هستهیی نیز، با هشدار نسبت به سرعت گرفتن تحولات در منطقه خاورمیانه، در بیان علت آن میگوید: «آمریکاییها در انتخاب ایفای نقش فعال در بین شبهجزیره کره و غرب آسیا به این نتیجه رسیدند که اولویت آنها غرب آسیا باشد». این اولویت استراتژیک مسائل خاورمیانه و در کانون آن مسأله ایران را نیکی هیلی در همان کنفرانس مطبوعاتی با وضوح بسیار در چند جمله چنین بیان کرد: «رژیم ایران تهدیدی برای صلح و امنیت همه جهان است»
«به ندرت میشود منازعه یا گروهی تروریستی در خاورمیانه یافت که ردپای رژیم ایران در آن نباشد»
«جنگ علیه تجاوزات رژیم ایران، جنگ کل جهان است»
«همکاری بینالمللی برای شکست دادن این تهدید، ضروری است»
«توافق اتمی با رژیم ایران، هیچ تاثیری بر میانهرو کردن این رژیم نداشته است»
«ما قصد نداریم دست روی دست بگذاریم»
این عبارات در واقع ترسیم استراتژی آمریکا در قبال مسائل منطقه خاورمیانه و مسأله ایران است.
هدف ضربات و فشارهای اخیر نیز آن است که رژیم آخوندی در وهله اول از برنامه موشکی و از دخالتهای منطقهیی خود دست بردارد؛ البته این دو با هم عجیناند و موشکهای بالستیک رژیم همانگونه که در روزها و هفتههای اخیر در یمن دیدیم ابزار پیشبرد سیاستهای باجگیرانه منطقهایش میباشد و بدون موشک و بدون صدور تسلیحات، مزدوران برون مرزی رژیم از حزبالله لبنان تا حوثیهای یمن، جایی در معادلات قدرت نیافته و به سرعت افول میکنند.
بنابراین اگر رژیم واقعاً از موشکی و از سیاست صدور تروریسم دست بردارد، نتیجهاش همان تنزل بیپایان که خامنهای گفت کلید خواهد خورد و به نفی نظام ولایت فقیه راه خواهد برد و زهر موشکی و منطقهیی بستر سرنگونی خواهد بود. این واقعیت را آخوند علمالهدی در نمایش جمعه اخیر (24آذر) مشهد بهروشنی اذعان کرد و گفت: «اسمش را میگذارند تعامل با دنیا، در حالی که آنها میخواهند ما را براندازی کنند، آنها میخواهند ما را نابود کنند».
اگر چه رژیم مکار آخوندی تمام تلاش خود را خواهد کرد که فشارهای سیاسی را در لابیرنت مذاکرات پرفریب و بیانتها بیندازد و برای خود زمان بخرد، اما همانگونه که آن مهره رژیم نیز گفت عهد آن گونه مذاکرات سر آمده است. بهویژه مقاومت ایران بهعنوان نیروی برآمده از مبارزات مردم ایران که پیگیرانه آرمان آزادی را دنبال میکند، همانگونه که با عزم و رزم بیامان خود، موفق به تغییر سیاست قدرتهای غرب و تنها ابرقدرت جهان گردید و تحولات را بهنقطه کنونی رساند، همچنان با قدرت تمام در صحنه حاضر و تأثیرگذار است و تحولات را تا مقصد نهایی آن سرنگونی تام و تمام فاشیسم مذهبی حاکم هدایت خواهد کرد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر