جستجوی این وبلاگ

۱۳۹۶ آذر ۷, سه‌شنبه

جمشید پیمان:‌ ولیکن عزیزم چگونه، چگونه؟

لينك به منبع:
 
 
توضیح:آشنائی که خودش را مخالف نظام آخوندی می داند و چنین پیداست که دلش از کردار سردم داران این رژیم خون است، مقاله ای نوشته است از باب دلسوزی برای ایران. مخاطبش همین گردانندگان حاکمیت آخوندی هستند. به آنها نصیحت می کند به پوشش زنان گیر ندهند، با اختلاس ها و ارتشاء و باند بازی های درون حاکمیت بطور جدی بر خورد کنند، در سیاست خارجی شیوه تعامل پیش گیرند و از پرخاشگری و سوزاندن پرچم آمریکا و اسرائل خودداری ورزند. و از این دست اندرزها، به امید آنکه نظام از بحران های سیاسی اجتماعی،فرهنگی و دیپلماتیک رهائی یابد و مردم هم از اینهمه گرفتاری نجات پیداکنند.
این آشنا از من خواست مقاله اش را بخوانم و نظرم را برایش بنویسم. پاسخ مختصری را که در زیر می آورم برای او نوشتم . مخاطب من در این پاسخ تنها این آشنا نیست، دیگرانی هم هستند که چون او می اندیشند و به هر علت و دلیلی خیال می کنند می شود با پند و اندرز، رژیم کج بنیاد جمهوری اسلامی را به راه راست آورد:
با سلام ... گرامی! من مقاله شما را تایید نمی کنم، چون به اِشکال های بنیادین موجود در نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی آن، که منشاء همه ی این فسادها است، هیچ اشاره ای نکرده اید . چون از جنایتکاران با عنوان ها ی پر طمطراق مثل مقام معظم و زعما، یادکرده اید. چون بطور ضمنی و غیر مستقیم اعمال توسعه طلبانه و دخالت های تروریستی رژیم و برنامه ی ضد ایرانی دنبال بمب اتمی رفتن آن را، تائید کرده اید و فقط مشکلتان این بوده است که چرا با تدبیر اینکارها را نمی کنند.خوشحال می شوم اگر به من اثبات شود که برداشتم از نوشته شما نادرست بوده است. امیدوارم این پاسخ را نگیرم که: "هر سخن جائی و هر نکته مکانی دارد"!

باری،دوست داران ایران و نگرانان سرنوشت ایران و کسانی که دلهره ی ضرر های حتمی ناشی از سیاست های ضد ایرانی حاکمیت آخوندی را دارند و خسارت های جبران ناپذیر سیاست های اعمال شده آنها در همه ی زمینه ها را با چشم گریان و دل سوخته می بینند، باید به این نکته توجه کنند که اگر سردم داران این نظام شیوه و سیاست های کلانشان را تغییر دهند، علت و جودی خودشان را در معرض نابودی حتمی قرار می دهند! به سران جنایتکار حاکمیت آخوندی توصیه می کنید که آنها هم مثل نتانیاهو و دونالد ترامپ که حساب مردم ایران را از حاکمیت فاسد آن جدا می کنند، حساب مردم آمریکا و اسرائیل را از حساب حکومت هایشان جدا سازند. آقای محترم، حساب ترامپ و نتانیاهو و مانند اینها در خط کشی قاطع میان مردم ایران و نظام حاکم بر آن، بسیار روشن و درست است (جدا از نیتی که پشت آن دارند ). موضع اتخاذی آنها بر این نکته استوار است که ملت ایران دلیلی برای خصومت ورزیدن با آمریکا و اسرائیل نه دارد و نه می بیند. در صورتیکه دشمنی حاکمیت آخوندی با اسرائیل و آمریکا یک دشمنی، مبتنی بر ایجاد دشمنان فرضی، ایدئولوژیک، یهود ستیزانه، و در چهارچوب قانون اساسی این نظام است .
شما به این رژیم توصیه و نصیحت می کنید که او هم حساب حکومت های آمریکا و اسرائیل را از ملت های آمریکا و اسرائیل جدا کند. این حکمتان مبتنی بر قیاسی نادرست بنا شده است. حکومت و مردم آمریکا و اسرائیل جدا نیستند، حسابشان هم جدا نیست. مسئولان حکومتی در این کشورها برای یک دوره محدود از جانب مردم انتخاب می شوند و اگر درست عمل نکنند دوره بعد و حتی در نیمه راه کنار گذاشته می شوند. چنین اتفاقی در نظامی که ولی فقیه اش مادام العمر و طبق قانون اساسی اش، همه کاره جان و مال مردم است، شدنی نیست. مگر خمینی در رابطه با خلع بنی صدر نگفت اگر سی و شش ملیون هم بگویند بلی من اگر تشخیص بدهم می گویم نه! مگر دستور نداد هزاران زندانی را که حکم محکومیت گرفته و مشغول گذراندن دوره محکومیتشان بودند، با طرح یک سوال " آیا سر موضع قبلی تان هستید یانه"، درصورت گرفتن جواب مثبت اعدام کنند؟ و کردند! شما این آدمخواران را با منتخبانِ محدود و مقید و تسلیم به قانون در آمریکا و اسرائیل، برابر می کنید؟ رژیم جمهوری اسلامی که قانون اساسیش وهن انسانیت و حاوی زشت ترین تبعیض های دینی و جنسی است و قانون قصاصش در برگیرنده بد ترین جنایت ها به اسم مجازات است، چگونه می تواند با نصیحت تغییر ماهیت بدهد؟ و اگر به فرض محال چنین کند، دیگر اسمش رژیم جمهوری اسلامی نیست!

آقای ... گرامی، من یقین قاطع دارم که تا این نظام با این قانون اساسی بر ایران مسلط است، آش همین آش است و کاسه همین کاسه! می گویند آدم بسیار بد هیبتی( جمهوری اسلامی) بچه شش هفت ماه ای( ایران عزیز ما) را بغل کرده بود. طفلک به شدت گریه می کرد و آن غول بد هیبت و بی شاخ و دم سعی میکرد با زمختی و نوازش شکنجه وارش بچه را آرام کند. یکی که شاهد ماجرا بودبه او گفت ممکن است چند لحظه بچه را زمین بگذاری؟ بچه را که زمین گذاشت، گریه اش قطع شد و آرام گرفت. غول بی شاخ و دم از شاهد پرسید؛ چرا تا بچه را زمین گذاشتم گریه اش قطع شد؟ شاهد دلسوز جوابش داد: آن بچه از تو بیزاری می کرد. .. تو علت گریه اش بودی نه عامل آرامش بخش برای او.در پایان دوست دارم به یک نکته اشاره کنم برای پیش گیری از هر شک و شبهه ی احتمالی:
من نمی گویم حذف این نظام جنایتکار و فاسد، الزامن و بطور خود به خودی، منجر به بهبود اوضاع کشورمان می شود و با این اتفاق، ایران،باز هم بطور خود به خودی و ناگهانی، گلستان می گردد.اما می گویم و مطمئنم برای رهائی از این وضع فلاکت بار و ایران سوز، سرنگونی نظام جمهوری اسلامی الزامی است. سرفراز باشید! با تشکر.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر