لينك به منبع:
ابراهیم رئیسی که جانشین دادستان تو هیأت مرگ بود با جهشی باورنکردنی در قدرت، به منصب دادستان کل کشور و ریاست تولیت آستان قدس ـ بالاترین نهاد اقتصادی ـ رسید و تا آستانه ریاستجمهوری پیش رفت.
این جانور بعد از مرگ خمینی در ۲۹سالگی به سمت دادستانی تهران ارتقا یافت و پس از پنج سال، به مدت ده سال (۱۳۷۳-۱۳۸۳) به ریاست ”سازمان بازرسی کل کشور“ انتخاب شد و از 83تا 1393کرسی ”معاون اول قوه قضاییه“و ”دادستان کل کشور“رو اشغال کرد. سال 94خامنهای اون رو به ریاست و تولیت آستان قدس رسوند تا بتونه زمینههای انتخابش برای ریاستجمهوری و بعد جانشینی خودش رو فراهم کنه اما او هم در آتش خشم مردم در جنبش دادخواهی خون شهیدان سال 67سوخت و باعث شکاف و شقه عمیقتر در بالای نظام شد.
علیرضا آوایی که از موضع دادستانی عمومی دزفول و اهواز در هیأت مرگ زندانهای خوزستان فعالانه شرکت داشت و صدها دختر و پسر دانشآموز مجاهد رو به خاک و خون کشید بعد از چند سال نه تنها گم و گور نشد که به مدت بیست سال ریاست کل دادگستری استانهای لرستان و مرکزی و اصفهان و تهران رو قبضه کرد، سال 94به معاونت وزارت کشور رسید، سال 95منصب ریاست دفتر بازرسی ویژه رئیسجمهور رو کسب کرد و سرانجام به پاس همه خونهایی که در زندانهای اهواز و دزفول و سایر شهرهای خوزستان ریخت در 29مرداد 1396کرسی وزارت دادگستری نظام آخوندی رو تصاحب کرد.
قتل عام ـ آشنایی با قاتلان دیروز و حاکمان امروز
بعضیها برای نجات قاتلان و حاکمان قتلعام از پاسخگویی میگویند:
- آن زمان خمینی بود و کشت الآن دیگر او نیست و ساختار نظام هم تغییر کرده است.
- خامنهای قدرت و هیبت خمینی را ندارد و تیغش نمیبرد.
- آن زمان زندانیان بهخاطر یک کلمه ممنوعه اعدام میشدند اما الآن زندانیان پیامهای آتشین صادر میکنند...
- سه دهه از آن ماجرا گذشته و آن دوران تمام شد...
این در حالیه که میدونیم ریشه و اندیشه قتلعام در عنصر «ولایت فقیه» نهفته و نهادینه شده و تجدید همین نهاد در سال 68به بهای همون 30هزار و خونهایی بود که در زندانها جاری شد. یعنی خامنهای روی دریایی از خون به قدرت رسید و تا روز آخر هم ولایتش مدیون همون جنایت و خونریزیهاست. ساختار نه تنها تغییر نکرده که با تغییر قانون اساسی و افزایش اختیارات ولایت فقیه، تلاش کردن حفره هیبت و قدرت نداشته خامنهای رو پر کنند. اما اگه میبینیم نمیتونن صدای زندانیان رو خاموش کنن و شعار مرگ بر خامنهای و حمایت از مجاهدین در سراسر زندانها شنیده میشه همه از آثار جوشش همون خونها و نشونه ضعف روزافزون ولایت فقیه.
اما آیا آن دوران گذشت؟ حاکمان آن روز رفتند؟ هیأت مرگ تمام شد؟.
واقعیت اینه که نظام ولایت نظام قتلعامه و مزدوران ولایت، مدافع سینه چاک قتلعام.
با نگاهی به ترکیب هیأت مرگ تو تهران و آذربایجان و خوزستان و بقیه شهرها میبینیم که قاتلان اون روز نه تنها منزوی و نابود نشدن که امروز به حاکمیت رسیدن و هیأت مرگ اون روز هیأت حاکمه امروزه.
نگاه کنید:
خامنهای که اون زمان رئیسجمهور بود به ولایت فقیه و نفر اول رژیم تبدیل شده.
حسینعلی نیری که اون زمان رئیس هیأت مرگ بود، بعد از مرگ خمینی به سمت معاون دیوان عالی کشور و بعد ریاست دادگاه انتظامی قضات منصوب شد.
مصطفی پورمحمدی که نماینده وزارت اطلاعات در هیأت مرگ بود بعدها با 10درجه ارتقا، کرسی وزارت کشور و وزارت دادگستری رو اشغال کرد. پورمحمدی که بعد از افشای اسناد قتلعام گفت به خونهایی که در سال 67ریختم افتخار میکنم، در آتش جنبش دادخواهی سوخت و روحانی ناگزیر در دور دوم ریاستش اون رو برکنار کرد. با این همه بهخاطر خدماتش به نظام و نقشش در قتلعام بهعنوان مشاور رئیس قوه قضاییه انتخاب شد.
اسماعیل شوشتری که از موضع رئیس سازمان زندانها در هیأت مرگ شرکت میکرد، بعد از قتلعام، 16سال وزارت دادگستریرو قبضه کرد و از سال 92با حکم آخوند روحانی به سمت رئیس دفتر بازرسی ویژه رئیسجمهور منصوب شد.
- آن زمان خمینی بود و کشت الآن دیگر او نیست و ساختار نظام هم تغییر کرده است.
- خامنهای قدرت و هیبت خمینی را ندارد و تیغش نمیبرد.
- آن زمان زندانیان بهخاطر یک کلمه ممنوعه اعدام میشدند اما الآن زندانیان پیامهای آتشین صادر میکنند...
- سه دهه از آن ماجرا گذشته و آن دوران تمام شد...
این در حالیه که میدونیم ریشه و اندیشه قتلعام در عنصر «ولایت فقیه» نهفته و نهادینه شده و تجدید همین نهاد در سال 68به بهای همون 30هزار و خونهایی بود که در زندانها جاری شد. یعنی خامنهای روی دریایی از خون به قدرت رسید و تا روز آخر هم ولایتش مدیون همون جنایت و خونریزیهاست. ساختار نه تنها تغییر نکرده که با تغییر قانون اساسی و افزایش اختیارات ولایت فقیه، تلاش کردن حفره هیبت و قدرت نداشته خامنهای رو پر کنند. اما اگه میبینیم نمیتونن صدای زندانیان رو خاموش کنن و شعار مرگ بر خامنهای و حمایت از مجاهدین در سراسر زندانها شنیده میشه همه از آثار جوشش همون خونها و نشونه ضعف روزافزون ولایت فقیه.
اما آیا آن دوران گذشت؟ حاکمان آن روز رفتند؟ هیأت مرگ تمام شد؟.
واقعیت اینه که نظام ولایت نظام قتلعامه و مزدوران ولایت، مدافع سینه چاک قتلعام.
با نگاهی به ترکیب هیأت مرگ تو تهران و آذربایجان و خوزستان و بقیه شهرها میبینیم که قاتلان اون روز نه تنها منزوی و نابود نشدن که امروز به حاکمیت رسیدن و هیأت مرگ اون روز هیأت حاکمه امروزه.
نگاه کنید:
خامنهای که اون زمان رئیسجمهور بود به ولایت فقیه و نفر اول رژیم تبدیل شده.
حسینعلی نیری که اون زمان رئیس هیأت مرگ بود، بعد از مرگ خمینی به سمت معاون دیوان عالی کشور و بعد ریاست دادگاه انتظامی قضات منصوب شد.
مصطفی پورمحمدی که نماینده وزارت اطلاعات در هیأت مرگ بود بعدها با 10درجه ارتقا، کرسی وزارت کشور و وزارت دادگستری رو اشغال کرد. پورمحمدی که بعد از افشای اسناد قتلعام گفت به خونهایی که در سال 67ریختم افتخار میکنم، در آتش جنبش دادخواهی سوخت و روحانی ناگزیر در دور دوم ریاستش اون رو برکنار کرد. با این همه بهخاطر خدماتش به نظام و نقشش در قتلعام بهعنوان مشاور رئیس قوه قضاییه انتخاب شد.
اسماعیل شوشتری که از موضع رئیس سازمان زندانها در هیأت مرگ شرکت میکرد، بعد از قتلعام، 16سال وزارت دادگستریرو قبضه کرد و از سال 92با حکم آخوند روحانی به سمت رئیس دفتر بازرسی ویژه رئیسجمهور منصوب شد.
قتلعام ـ هیأت مرگ یا هیأت حاکمه
ابراهیم رئیسی که جانشین دادستان تو هیأت مرگ بود با جهشی باورنکردنی در قدرت، به منصب دادستان کل کشور و ریاست تولیت آستان قدس ـ بالاترین نهاد اقتصادی ـ رسید و تا آستانه ریاستجمهوری پیش رفت.
این جانور بعد از مرگ خمینی در ۲۹سالگی به سمت دادستانی تهران ارتقا یافت و پس از پنج سال، به مدت ده سال (۱۳۷۳-۱۳۸۳) به ریاست ”سازمان بازرسی کل کشور“ انتخاب شد و از 83تا 1393کرسی ”معاون اول قوه قضاییه“و ”دادستان کل کشور“رو اشغال کرد. سال 94خامنهای اون رو به ریاست و تولیت آستان قدس رسوند تا بتونه زمینههای انتخابش برای ریاستجمهوری و بعد جانشینی خودش رو فراهم کنه اما او هم در آتش خشم مردم در جنبش دادخواهی خون شهیدان سال 67سوخت و باعث شکاف و شقه عمیقتر در بالای نظام شد.
علیرضا آوایی که از موضع دادستانی عمومی دزفول و اهواز در هیأت مرگ زندانهای خوزستان فعالانه شرکت داشت و صدها دختر و پسر دانشآموز مجاهد رو به خاک و خون کشید بعد از چند سال نه تنها گم و گور نشد که به مدت بیست سال ریاست کل دادگستری استانهای لرستان و مرکزی و اصفهان و تهران رو قبضه کرد، سال 94به معاونت وزارت کشور رسید، سال 95منصب ریاست دفتر بازرسی ویژه رئیسجمهور رو کسب کرد و سرانجام به پاس همه خونهایی که در زندانهای اهواز و دزفول و سایر شهرهای خوزستان ریخت در 29مرداد 1396کرسی وزارت دادگستری نظام آخوندی رو تصاحب کرد.
قتلعام ـ علیرضا آوایی هم به وزارت رسید
اگه
بخواهیم به همه عاملان و آمران دیروز و قاتلانی که به حاکمیت رسیدن
بپردازیم باید پرونده بسیاری از پاسداران و مزدورانی که در قتلعام فعال
بودن رو باز کنیم چون این موضوع محدود به حاکمان ضدشرع و اراذل وزارت
اطلاعات نبود. حتی محمد مقیسهای که با اسم ناصریان دادیار زندان و پادوی
هیأت مرگ بود بهخاطر شدت وحشیگری و جنایتهایی که تابستان 67تو زندان
گوهردشت داشت، الآن قاضی یکی از مهمترین شعبههای دادگاه شده و مثل آب
خوردن آدم میکشه.
قتلعام ـ محمد مقیسهای معروف به ناصریان جلاد زندان گوهردشت
کافیه یک نگاه به ترکیب و اعضای دولت و سرکردگان دولتی بکنیم تا ببینیم همه قاتلان و آدمکشان حرفهیی وزارت اطلاعات کنار همین آخوند فریبکار ایستادن.
محمد شریعتمداری، وزیر جدید صنعت یکی از پایهگذاران وزارت اطلاعاته که سال 63به معاونت این وزارتخانه منصوب شد و حبیبالله بیطرف وزیر جدید نیرو از پاسداران قدیم و جنایتکاریه که بسیاری از بچهمدرسهایها رو فرستاد روی مین.
علی ربیعی عضو قدیمی سپاه که تو زمان قتلعام معاون حقوقی وزارت اطلاعات بود هم دوباره به وزارت رسید. محمدجواد آذریجهرمی وزیر جدید ارتباطات که از 21سالگی به بازجویی و شکنجه جوانان پرداخت و نقش مؤثری در قطع ارتباطات و سرکوب قیام 88داشت، به خبرنگار نیروی تروریستی قدس ـ تسنیم ـ گفت: «من افتخار میکنم که کارمند وزارت اطلاعات بودم «و امیر حاتمی که از 13سالگی عضو فعال بسیجه و کلی سابقه سرکوب و شکنجه دارد به وزارت دفاع منصوب شد.
میبینید! موضوع فقط به رئیسی و پورمحمدی و آوایی ختم نمیشه، هیأت مرگ دیروز امروز هیأت حاکمه رو تشکیل دادن و حکومت حکومت قاتلان و شکنجهگرانه. هیچ فرقی بین این و اون نیست.
مهم نهاد ضدتاریخی ولایتفقیهه که بعد از خمینی روی قتلعام سوار شده.
ادامه دارد...
کافیه یک نگاه به ترکیب و اعضای دولت و سرکردگان دولتی بکنیم تا ببینیم همه قاتلان و آدمکشان حرفهیی وزارت اطلاعات کنار همین آخوند فریبکار ایستادن.
محمد شریعتمداری، وزیر جدید صنعت یکی از پایهگذاران وزارت اطلاعاته که سال 63به معاونت این وزارتخانه منصوب شد و حبیبالله بیطرف وزیر جدید نیرو از پاسداران قدیم و جنایتکاریه که بسیاری از بچهمدرسهایها رو فرستاد روی مین.
علی ربیعی عضو قدیمی سپاه که تو زمان قتلعام معاون حقوقی وزارت اطلاعات بود هم دوباره به وزارت رسید. محمدجواد آذریجهرمی وزیر جدید ارتباطات که از 21سالگی به بازجویی و شکنجه جوانان پرداخت و نقش مؤثری در قطع ارتباطات و سرکوب قیام 88داشت، به خبرنگار نیروی تروریستی قدس ـ تسنیم ـ گفت: «من افتخار میکنم که کارمند وزارت اطلاعات بودم «و امیر حاتمی که از 13سالگی عضو فعال بسیجه و کلی سابقه سرکوب و شکنجه دارد به وزارت دفاع منصوب شد.
میبینید! موضوع فقط به رئیسی و پورمحمدی و آوایی ختم نمیشه، هیأت مرگ دیروز امروز هیأت حاکمه رو تشکیل دادن و حکومت حکومت قاتلان و شکنجهگرانه. هیچ فرقی بین این و اون نیست.
مهم نهاد ضدتاریخی ولایتفقیهه که بعد از خمینی روی قتلعام سوار شده.
ادامه دارد...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر