جستجوی این وبلاگ

۱۳۹۵ بهمن ۴, دوشنبه

دعوای قلم سیاه با قلم قرمز

لينك به منبع:



قلم سیاه داشت تندو تند می‌نوشت و می‌رفت. که ناگهان، قلم قرمز پرید وسط سطرهای نوشته و شروع کرد به خط‌خطی کردن.

ـ چه‌کار می‌کنی؟ همه را خط‌خطی کردی!
ـ حق دارم! آخر تو نه به وقت خودت توجه می‌کنی، نه به وقت خواننده‌ات. نه به جوهری که توی تو ریخته‌اند، نه به صفحه‌ی کاغذی که برایش هزینه پرداخته‌ای.
ـ چطور مگر؟
ـ بفرما! نگاه کن ببین چقدر کوتاه می‌توانی بنویسی ولی بیخودی کلماتی را استفاده کرده‌ای

قلم سیاه به نوشته‌اش نگاه کرد. بعد نشست و تمامی کلمات خودش را با آنچه قلم قرمز نوشته بود مقایسه کرد. فهرست زیر را به‌دست آورد:
به تظاهرات دست زدند.                      تظاهرات کردند.
تجمع اعتراضی برگزار کردند.                تجمع اعتراضی کردند.
به قتل رساندند.                                کشتند
به اقداماتی دست زد.                         اقداماتی کرد
ریاست دولت هند را برعهده داشت.       رئیس دولت هند بود
به‌خاطر عدم پیگیر بودن.                        به‌خاطر پیگیر نبودن.
تأثیر بسیار انگیزاننده‌یی در میان             تاثیر بسیار انگیزنده‌یی بر جوانان داشت.
جوانان بر جای گذاشت.
ساخت «فولکس واگن» عملی شد.        فولکس واگن ساخته شد
فلان کتابها از آثار معروف او به‌شمار         فلان کتابها از آثار معروف او هستند.
 می‌روند.
تیراندازی به سمت فلانی                      تیراندازی به فلانی
شخصی که تیراندازی کرده بود تیرانداز
، فلانی بود.                                        فلانی نام داشت.
آنها می‌خواستند به قلع و قمع               می‌خواستند ما را ریشه‌کن کنند.
ما بپردازند.
او در فلان شهر به‌حالت تبعید                 او در فلان شهر تبعیدی بود.
 به‌سر می‌برد.

قلم سیاه با سپاسمندی گفت: چقدر به زبان فارسی کم توجه بودم؟.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر