لينك به منبع:
زندان گوهردشت کرج
سردی
و برودت هوای زندان با قطع آب گرم و جلوگیری از تحویل لباس گرم و... محیط
بند و سلولها را بیش از پیش سرد اما بازار دزدی و کاسبی مسئولان زندان را
گرم کرده است.
دو هفته قبل، هنگامیکه زندانیان سیاسی سالن12 گوهردشت از سرمای سلولها شکایت کردند، یکی از بازجویان زندان به نام شجاعی با خونسردی گفت «مردانی» رئیس زندان میگوید به سالن 12 بگو برای خودشان بخاری بخرند. ده میلیون تومان بدهند و سالنشان را گرم کنند. زندان وسیلهیی برای گرم کردن ندارد و الا باید از سرما بمیرند.
بعد از این شاخ و شانه حیوانی، زندانیان که این میزان از وقاحت را انتظار نداشتند موضوع را بررسی کردند؛ برخی میگفتند هدف سرکیسه کردن زندانیان است، برخی میگفتند تأمین گرمایش وظیفه زندانبان است نباید خودمان تأمین کنیم و برخی هم گفتند اینها چون میدانند ما پول زور نمیدهیم، میخواهند هم با نگرفتن لباس گرم و قطع سیستمهای گرمایشی بندها، فشار را بالا ببرند و هم با طرح پیشنهاد خرید بخاری، توپ را در زمین خودمان بیاندازند و خودشان را کنار بکشند.
سرانجام زندانیان که میدانستند جان و سلامت زندانی برای دادیار و دادستان و قاضی و پاسدار اهمیتی ندارد بهخاطر حل مشکلات جسمی بیماران و افراد مسن تصمیم گرفتند پول بدهند و بخاری بخرند تا در میان این همه محدودیت و فشار و تحمیل و جنگهای روانی، لااقل قسمتی از فضای عمومی بند را قابلتحمل و گرم کنند.
پول را دادند و پاسداران بعد از مدتی بخاری را آوردند اما دو روز بعد متوجه شدند بخاری فرسوده است و کار نمیکند. بعد از کلی اعتراض و پیگیری معلوم شد مسئولان زندان پول را گرفتند اما نیمی از پول را مستقیم در جیب گذاشته و با بخشی از پول زندانیان یک بخاری مستعمل و دست چندم تهیه کردند و بهعنوان بخاری نو، به زندانیان تحویل دادند.
این رسم البته جدید نیست. سرکیسه کردن زندانیان و خانوادههایشان توسط پاسداران و مسئولان زندان همیشه بهعنوان یک رسم و سنت قضایی در زندانها وجود داشته و به ادعای زندانیان گوهردشت همین الآن هم اجناس بنجل و از دور خارج شده را به قیمت نو به زندانیان میفروشند.
زندانیان سیاسی سالن 12 با همه شناخت و تجربهیی که از زندانبان و دزدی و رذالتهای مسئولان زندان داشتند هرگز این میزان از وقاحت و پستی و دله دزدی را انتظار نداشتند. کسی فکر نمیکرد بخاری و وسیله گرمایشی را که باید از بودجه دستگاه سازمان زندانها تأمین میشد و زندانیان با هزینه خودشان تأمین کردند، باز هم پولش را مسئولان زندان بالا کشیدند.
نتیجه اینکه زندانیان سیاسی سالن 12 گوهردشت کلی پول برای خرید بخاری پرداخت کردند اما هنوز بند سرد است و بخاری کار نمیکند. آب هم سرد است و با تشدید مشکلات جسمی و شیوع بیماریهای مختلف خبری از پزشک بهداری و... نیست.
طبق ماده 108 آییننامه سازمان زندانها تنظیمشده توسط خود این رژیم، بایستی همیشه دوش سرد و گرم در دسترس زندانیان گذاشته شود تا بتوانند استفاده کنند. همچنین در مواد 110 و 111 و 112 همین آیین نامه، ضمن اشاره به حقوق زندانیان در رابطه با موضوعات بهداری و بهزیستی تأکید شده است که «بهداری زندان مکلف است برای پیشگیری از سرایت بیماریهای واگیردار... با استفاده از همکاری و کمکهای مالی و فنی وزارتخانهها و مؤسسهها و انجمنها نسبت به تهیه محل و دارو برای درمان کامل بیماران... اقدام نماید».
در حالی که نه تنها خبری از بهداری و امداد و بهزیستی نیست که حل معضل سرما و گرمایش هم به عهده زندانی گذاشته شده و به این هم اکتفا نکرده و پول و بخاری شخصی زندانیان را عوامل همان سازمان زندانها غارت کردند.
دو ماه قبل زندانیان سیاسی همین بند _سالن 12 بند 4 زندان گوهردشت _ طی نامه سرگشادهیی به خانم دکتر عاصمه جهانگیر گزارشگر ویژه حقوقبشر سازمان ملل، به بیداد زندانبان و سازمان زندانها و مسئولان قوه قضاییه اعتراض کردند. در بخشی از این نامه آمده است:
«ما زندانیان سیاسی- عقیدتی محبوس در سالن ١٢ سالن ٤ زندان رجایی شهر، بهدنبال نقض مکرر و مداوم مفاد و مقررات ذکر شده در آییننامه داخلی سازمان زندانها و کوتاهی در دادن امکانات قانونی، بهطور جدی در معرض آسیبها و بیماریهای گوناگون و مرگ تدریجی قرار داریم.
این در حالی است که با استناد به مواد 102 و 103 آییننامه سازمان فاسد زندانها، تهیه و تأمین همه امکانات پزشکی و بیمارستانی و هزینه معاینه و دارو و درمان به عهده زندان گذاشته شده است».
در قسمت دیگری از نامه زندانیان ضمن اشاره به همان مواد و مسئولیت سازمان زندانها آمده اسـت:
«برخورد مسئولان بهداری با مراجعین بیمار در ابتدای امر بیاعتنایی و در صورت وخیم بودن حال بیمار در نهایت تزریق داروی آرامش بخش برای تسکین درد میباشد و هیچگونه تلاشی بهمنظور معالجه واقعی و مؤثر صورت نمیگیرد.
در اکثر مواقع خانوادههای زندانیان ناگزیرند با مراجعه به دادستانی و تلاش و دوندگی بسیار و طی مراحل کاغذبازیهای اداری، مجوز انتقال بیمارشان را به بیمارستانهای خارج از زندان دریافت کنند و تمامی هزینههای دوا و درمان را نیز شخصاً بپردازند.
در اینگونه موارد بیمار را با دستبند و پابند و در وضعیتی تحقیرآمیز به بیمارستان یا مرکز درمانی برده و به تخت بیمارستان زنجیر میکنند. مواردی هم دیده شده که با وجود مجوز بستری شدن بیمار اما با دخالت و مخالفت مسئولان زندان به یک معاینه ساده اکتفا شده و زندانی را باز گرداندهاند. ناگفته نماند که در زندان افراد مبتلا به بیماریهای خاص نظیر هپاتیت و ایدز به تعداد قابل توجهی وجود دارند که هیچوقت معالجه موثری درباره آنان صورت نمیگیرد.
در اثر اینچنین روندهای درمانی ناقص و عدم رسیدگی و بیتفاوتی مسئولان بهداری و زندان، عزیزانی همچون: زنده یاد محسن دکمه چی، شاهرخ زمانی، علی رضا کرمی خیرآبادی، منصور رادپور، افشین اسانلو و مهدی زالیه را در طی سالهای اخیر از دست دادهایم و تاکنون هیچکس پاسخگوی این فجایع نبوده است».
جالب اینکه نهاد موسوم به سازمان زندانها و اقدامات تأمینی و تربیتی کشور که مسئولیت تأمین امکانات و نیازهای اولیه زندانیان را دارد زیر نظر شخص رئیس قوه قضایی یعنی صادق لاریجانی کار میکند. کسی که پرونده دزدیهای میلیاردی و حسابهای شخصیاش بعد از 20 سال رو شده و همین غارتگر چند روز قبل تمام روزنامهها و رسانهها را تهدید کرده که با کسانی که فسادها و دزدیهای میلیاردی حکومتی را بزرگ نمایی _افشا_ کنند، برخورد میکند.
با توجه به رسوایی سرکیسه کردن اسیران در سرما و حسابهای شخصی و درآمد میلیاردی رئیس قوه قضاییه از سود سپردههای مردم، میتوان گفت قوه قضاییه ولایتفقیه از پایینترین تا بالاترین ارگانش در فساد و غارت و چپاول غوطه میخورند. ارگانی که از روز اول بنایش با جنایت و قتل و کشتار و فساد و غارت گذاشته شد و دور نیست روزی که تکتک پاسداران و شریکان فاسد آن، که زندانیان را با انواع روشهای قرون وسطایی شکنجه و به مرگ تدریجی میکشانند، در دادگاههای مردمی محاکمه و مجازات شوند.
دو هفته قبل، هنگامیکه زندانیان سیاسی سالن12 گوهردشت از سرمای سلولها شکایت کردند، یکی از بازجویان زندان به نام شجاعی با خونسردی گفت «مردانی» رئیس زندان میگوید به سالن 12 بگو برای خودشان بخاری بخرند. ده میلیون تومان بدهند و سالنشان را گرم کنند. زندان وسیلهیی برای گرم کردن ندارد و الا باید از سرما بمیرند.
بعد از این شاخ و شانه حیوانی، زندانیان که این میزان از وقاحت را انتظار نداشتند موضوع را بررسی کردند؛ برخی میگفتند هدف سرکیسه کردن زندانیان است، برخی میگفتند تأمین گرمایش وظیفه زندانبان است نباید خودمان تأمین کنیم و برخی هم گفتند اینها چون میدانند ما پول زور نمیدهیم، میخواهند هم با نگرفتن لباس گرم و قطع سیستمهای گرمایشی بندها، فشار را بالا ببرند و هم با طرح پیشنهاد خرید بخاری، توپ را در زمین خودمان بیاندازند و خودشان را کنار بکشند.
سرانجام زندانیان که میدانستند جان و سلامت زندانی برای دادیار و دادستان و قاضی و پاسدار اهمیتی ندارد بهخاطر حل مشکلات جسمی بیماران و افراد مسن تصمیم گرفتند پول بدهند و بخاری بخرند تا در میان این همه محدودیت و فشار و تحمیل و جنگهای روانی، لااقل قسمتی از فضای عمومی بند را قابلتحمل و گرم کنند.
پول را دادند و پاسداران بعد از مدتی بخاری را آوردند اما دو روز بعد متوجه شدند بخاری فرسوده است و کار نمیکند. بعد از کلی اعتراض و پیگیری معلوم شد مسئولان زندان پول را گرفتند اما نیمی از پول را مستقیم در جیب گذاشته و با بخشی از پول زندانیان یک بخاری مستعمل و دست چندم تهیه کردند و بهعنوان بخاری نو، به زندانیان تحویل دادند.
این رسم البته جدید نیست. سرکیسه کردن زندانیان و خانوادههایشان توسط پاسداران و مسئولان زندان همیشه بهعنوان یک رسم و سنت قضایی در زندانها وجود داشته و به ادعای زندانیان گوهردشت همین الآن هم اجناس بنجل و از دور خارج شده را به قیمت نو به زندانیان میفروشند.
زندانیان سیاسی سالن 12 با همه شناخت و تجربهیی که از زندانبان و دزدی و رذالتهای مسئولان زندان داشتند هرگز این میزان از وقاحت و پستی و دله دزدی را انتظار نداشتند. کسی فکر نمیکرد بخاری و وسیله گرمایشی را که باید از بودجه دستگاه سازمان زندانها تأمین میشد و زندانیان با هزینه خودشان تأمین کردند، باز هم پولش را مسئولان زندان بالا کشیدند.
نتیجه اینکه زندانیان سیاسی سالن 12 گوهردشت کلی پول برای خرید بخاری پرداخت کردند اما هنوز بند سرد است و بخاری کار نمیکند. آب هم سرد است و با تشدید مشکلات جسمی و شیوع بیماریهای مختلف خبری از پزشک بهداری و... نیست.
طبق ماده 108 آییننامه سازمان زندانها تنظیمشده توسط خود این رژیم، بایستی همیشه دوش سرد و گرم در دسترس زندانیان گذاشته شود تا بتوانند استفاده کنند. همچنین در مواد 110 و 111 و 112 همین آیین نامه، ضمن اشاره به حقوق زندانیان در رابطه با موضوعات بهداری و بهزیستی تأکید شده است که «بهداری زندان مکلف است برای پیشگیری از سرایت بیماریهای واگیردار... با استفاده از همکاری و کمکهای مالی و فنی وزارتخانهها و مؤسسهها و انجمنها نسبت به تهیه محل و دارو برای درمان کامل بیماران... اقدام نماید».
در حالی که نه تنها خبری از بهداری و امداد و بهزیستی نیست که حل معضل سرما و گرمایش هم به عهده زندانی گذاشته شده و به این هم اکتفا نکرده و پول و بخاری شخصی زندانیان را عوامل همان سازمان زندانها غارت کردند.
دو ماه قبل زندانیان سیاسی همین بند _سالن 12 بند 4 زندان گوهردشت _ طی نامه سرگشادهیی به خانم دکتر عاصمه جهانگیر گزارشگر ویژه حقوقبشر سازمان ملل، به بیداد زندانبان و سازمان زندانها و مسئولان قوه قضاییه اعتراض کردند. در بخشی از این نامه آمده است:
«ما زندانیان سیاسی- عقیدتی محبوس در سالن ١٢ سالن ٤ زندان رجایی شهر، بهدنبال نقض مکرر و مداوم مفاد و مقررات ذکر شده در آییننامه داخلی سازمان زندانها و کوتاهی در دادن امکانات قانونی، بهطور جدی در معرض آسیبها و بیماریهای گوناگون و مرگ تدریجی قرار داریم.
این در حالی است که با استناد به مواد 102 و 103 آییننامه سازمان فاسد زندانها، تهیه و تأمین همه امکانات پزشکی و بیمارستانی و هزینه معاینه و دارو و درمان به عهده زندان گذاشته شده است».
در قسمت دیگری از نامه زندانیان ضمن اشاره به همان مواد و مسئولیت سازمان زندانها آمده اسـت:
«برخورد مسئولان بهداری با مراجعین بیمار در ابتدای امر بیاعتنایی و در صورت وخیم بودن حال بیمار در نهایت تزریق داروی آرامش بخش برای تسکین درد میباشد و هیچگونه تلاشی بهمنظور معالجه واقعی و مؤثر صورت نمیگیرد.
در اکثر مواقع خانوادههای زندانیان ناگزیرند با مراجعه به دادستانی و تلاش و دوندگی بسیار و طی مراحل کاغذبازیهای اداری، مجوز انتقال بیمارشان را به بیمارستانهای خارج از زندان دریافت کنند و تمامی هزینههای دوا و درمان را نیز شخصاً بپردازند.
در اینگونه موارد بیمار را با دستبند و پابند و در وضعیتی تحقیرآمیز به بیمارستان یا مرکز درمانی برده و به تخت بیمارستان زنجیر میکنند. مواردی هم دیده شده که با وجود مجوز بستری شدن بیمار اما با دخالت و مخالفت مسئولان زندان به یک معاینه ساده اکتفا شده و زندانی را باز گرداندهاند. ناگفته نماند که در زندان افراد مبتلا به بیماریهای خاص نظیر هپاتیت و ایدز به تعداد قابل توجهی وجود دارند که هیچوقت معالجه موثری درباره آنان صورت نمیگیرد.
در اثر اینچنین روندهای درمانی ناقص و عدم رسیدگی و بیتفاوتی مسئولان بهداری و زندان، عزیزانی همچون: زنده یاد محسن دکمه چی، شاهرخ زمانی، علی رضا کرمی خیرآبادی، منصور رادپور، افشین اسانلو و مهدی زالیه را در طی سالهای اخیر از دست دادهایم و تاکنون هیچکس پاسخگوی این فجایع نبوده است».
جالب اینکه نهاد موسوم به سازمان زندانها و اقدامات تأمینی و تربیتی کشور که مسئولیت تأمین امکانات و نیازهای اولیه زندانیان را دارد زیر نظر شخص رئیس قوه قضایی یعنی صادق لاریجانی کار میکند. کسی که پرونده دزدیهای میلیاردی و حسابهای شخصیاش بعد از 20 سال رو شده و همین غارتگر چند روز قبل تمام روزنامهها و رسانهها را تهدید کرده که با کسانی که فسادها و دزدیهای میلیاردی حکومتی را بزرگ نمایی _افشا_ کنند، برخورد میکند.
با توجه به رسوایی سرکیسه کردن اسیران در سرما و حسابهای شخصی و درآمد میلیاردی رئیس قوه قضاییه از سود سپردههای مردم، میتوان گفت قوه قضاییه ولایتفقیه از پایینترین تا بالاترین ارگانش در فساد و غارت و چپاول غوطه میخورند. ارگانی که از روز اول بنایش با جنایت و قتل و کشتار و فساد و غارت گذاشته شد و دور نیست روزی که تکتک پاسداران و شریکان فاسد آن، که زندانیان را با انواع روشهای قرون وسطایی شکنجه و به مرگ تدریجی میکشانند، در دادگاههای مردمی محاکمه و مجازات شوند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر