لينك به منبع:
ابو خالد رزمنده پایدار سوری از شهر مقاوم زملکا
ابو
خالد مرد مقاوم و مبارز پیر از اهالی شهر زملکا است که بعد از به خاک و
خون کشیده شدن تظاهر کنندگان مسالمتآمیز توسط رژیم اسد، سلاح بهدست گرفته
و به ارتش آزادی پیوست. او قصه خودش را اینطور بازگو میکند.
ابو خالد نیز مانند مردم سوریه از همان ابتدای انقلاب در تظاهراتهای
مسالمتآمیز در خیابانهای زملکا در غوطه شرقی دمشق، شرکت میکرد. بعد از
آنکه رژیم اسد به قتل و کشتار تظاهر کنندگان پرداخت، ابو خالد نیز به صفوف
ارتش آزادی سوریه پیوست و همچنان به نبرد ادامه میدهد. ابو خالد پدر دو
شهید است. وی همچنین شاهد به خاک افتادن بسیاری از عزیزان و دوستانش بوده
است.
قصه او قصه شهری است که رژیم اسد بارها آن را نابود کرده و به کام مرگ فرو برده است. اما با اینحال این شهر همچنان مقاومت میکند. شهر زملکا در شرق دمشق- پایتخت سوریه- واقع شده و تنها 10 کیلومتر با آن فاصله دارد. تنها، موانع و مواضع و پستهای بازرسی نظامیان اسد، زملکا را از دمشق جدا میکند.
ابو خالد که دو تن از فرزندان خود را به انقلاب سوریه تقدیم کرده، در صفوف ارتش آزادی سوریه مبارزه میکند. وی شاهد جنایتها و کشتارهای اسد در شهرش بوده بدون اینکه این جنایتها بر اراده او خللی وارد کرده باشد.
ابو خالد
ما نه سلاحی داشتیم و نه چیز دیگری و فقط میگفتیم لا اله الا الله و محمد رسولالله... ما کنار مسجد با خودرو انفجاری مواجه شدیم و انگار محشر شده و من فقط سر و تن شهروندان رو میدیدم که مانند خمیر به در و دیوار چسپیده و پراکنده شده است.
همانطور که ابو خالد میگوید کشتار زملکا هنگامی رخ داد که اهالی در 30ژوئن 2012 در حال تشییع جنازه یکی از فعالان شهر بهنام «عبدالهادی الحلبی» بودند که ناگهان انفجاری در میان تظاهر کنندگان بهوقوع پیوست که در نتیجه آن، 80تن کشته و صدها تن نیز مجروح شدند.
بعد از این جنایت، رژیم اسد، نه تنها زملکا را بهحال خود رها نکرد بلکه زمینی نیز به شهر تهاجم کرد و بیش از 70تن از اهالی را به قتل رساند. شهر زملکا همچنین در سال 2013 شاهد کشتار و قتلعام اهالی با بهکارگیری سلاح شیمیایی از سوی رژیم اسد بود. این کشتار در صبحگاهی تاریک رویداد و در عرض چند لحظه، صدها تن از مردم که اغلب کودکان بودند، به خواب ابدی فرو رفتند.
ابو خالد
من یادم میآید وقتی که با سلاح شیمیایی شهر رو بمباران کردند.. و بعد از اون هم تلاش کردند.. که به شهر تهاجم کنند. دشمن با بمبارانها، اهالی رو از شهر کوچ داد و سیاست زمین سوخته رو در پیش گرفت. اما الحمدلله ما باقی موندیم زیرا بر حق هستیم و این، اصحاب حق هستند که بر سرزمین فرمانروایی میکنند و سلطان خودشون هستند.
ابو خالد که بیش از 20تن از اعضای خانواده خود را از دست داده، روزانه در خیابانهای زملکا قدم میزند و سنگهای فروریخته و باقیمانده را بر دیوارهای تخریب شده، قرار میدهد تا داستان او را در آینده حکایت کند. آنچه که ابو عمر از آن بیم دارد، به آتش کشیدن تمامی شهر توسط رژیم اسد است بهطوریکه حتی کسی باقی نماند تا به کودکان زملکا داستان حمام باستانی شهر و مسجد توبه را بازگو کند.
ابو خالد وظیفه خود میداند که هر روز در اطراف شهر گشت بزند و آن را از نفوذ نظامیان اسد حفاظت کند با این امید که پیروزی انقلاب فرا برسد و آزادی سراسر سوریه را فراگیرد.
قصه او قصه شهری است که رژیم اسد بارها آن را نابود کرده و به کام مرگ فرو برده است. اما با اینحال این شهر همچنان مقاومت میکند. شهر زملکا در شرق دمشق- پایتخت سوریه- واقع شده و تنها 10 کیلومتر با آن فاصله دارد. تنها، موانع و مواضع و پستهای بازرسی نظامیان اسد، زملکا را از دمشق جدا میکند.
ابو خالد که دو تن از فرزندان خود را به انقلاب سوریه تقدیم کرده، در صفوف ارتش آزادی سوریه مبارزه میکند. وی شاهد جنایتها و کشتارهای اسد در شهرش بوده بدون اینکه این جنایتها بر اراده او خللی وارد کرده باشد.
ابو خالد
ما نه سلاحی داشتیم و نه چیز دیگری و فقط میگفتیم لا اله الا الله و محمد رسولالله... ما کنار مسجد با خودرو انفجاری مواجه شدیم و انگار محشر شده و من فقط سر و تن شهروندان رو میدیدم که مانند خمیر به در و دیوار چسپیده و پراکنده شده است.
همانطور که ابو خالد میگوید کشتار زملکا هنگامی رخ داد که اهالی در 30ژوئن 2012 در حال تشییع جنازه یکی از فعالان شهر بهنام «عبدالهادی الحلبی» بودند که ناگهان انفجاری در میان تظاهر کنندگان بهوقوع پیوست که در نتیجه آن، 80تن کشته و صدها تن نیز مجروح شدند.
بعد از این جنایت، رژیم اسد، نه تنها زملکا را بهحال خود رها نکرد بلکه زمینی نیز به شهر تهاجم کرد و بیش از 70تن از اهالی را به قتل رساند. شهر زملکا همچنین در سال 2013 شاهد کشتار و قتلعام اهالی با بهکارگیری سلاح شیمیایی از سوی رژیم اسد بود. این کشتار در صبحگاهی تاریک رویداد و در عرض چند لحظه، صدها تن از مردم که اغلب کودکان بودند، به خواب ابدی فرو رفتند.
ابو خالد
من یادم میآید وقتی که با سلاح شیمیایی شهر رو بمباران کردند.. و بعد از اون هم تلاش کردند.. که به شهر تهاجم کنند. دشمن با بمبارانها، اهالی رو از شهر کوچ داد و سیاست زمین سوخته رو در پیش گرفت. اما الحمدلله ما باقی موندیم زیرا بر حق هستیم و این، اصحاب حق هستند که بر سرزمین فرمانروایی میکنند و سلطان خودشون هستند.
ابو خالد که بیش از 20تن از اعضای خانواده خود را از دست داده، روزانه در خیابانهای زملکا قدم میزند و سنگهای فروریخته و باقیمانده را بر دیوارهای تخریب شده، قرار میدهد تا داستان او را در آینده حکایت کند. آنچه که ابو عمر از آن بیم دارد، به آتش کشیدن تمامی شهر توسط رژیم اسد است بهطوریکه حتی کسی باقی نماند تا به کودکان زملکا داستان حمام باستانی شهر و مسجد توبه را بازگو کند.
ابو خالد وظیفه خود میداند که هر روز در اطراف شهر گشت بزند و آن را از نفوذ نظامیان اسد حفاظت کند با این امید که پیروزی انقلاب فرا برسد و آزادی سراسر سوریه را فراگیرد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر