لينك به منبع:
من خواهر مجاهد شهید غلامرضا کاشانی هستم. غلامرضا از اولین دسته شهیدان قتل عام شده سال67 است.
30هزار شهیدی که در اوج مظلومیت و در پشت دربهای بسته زندانهای مخوف خمینی
در سراسر ایران و به دور از دنیای اینترنت امروز، فقط در عرض 1-2 ماه قتل
عام شدند.
شهدای
گرانقدری که خونشان همچنان جوشان است و نه تنها دژخيمان را رها نساخته كه
روز به روز هم بيشتر رسوا مي كند بنابراين چنين جنایت بي نظيري در تاريخ را مردم ما نه فراموش میكنند و نه آن راخواهند بخشید.
برادر
شهید من از آن جوانانی بود که به واقع در نجابت، از خودگذشتگی و فداکاری و
صداقت در تمام پروسه زندگی اش و به ویژه از وقتی که مجاهدین و مسعود را
شناخت زبانزد اهل محل از پیر و جوان و با هر طرز فکری بود. برادرم با آرمان
آزادیخواهی توسط مجاهدین و رهبری آن آشنا شد. شهیدی که جز رهایی میهنش از
ستم و سركوب به نام دین، هیچ چیز برای خود نمی خواست و چنين عزمي را با
گذاشتن جان بر سر پيمان، مُهر و جاودان كرد. او در این مسیر شکنجه های
بسیاری را تحمل کرد که بیان آن در این مطلب نمی گنجد. چرا که او بخشي
ازحماسه ايست كه به حق گنجینه تاريخي مردم ايران نام گرفته و با«وفای به
پیمان و فدای بیکران در تاریخ ایران» شناخته مي شود.
نسل
۶۷ با نام«مسعود رجوی» راه وفاي به پيمان را شناخت به همين خاطر به«نسل67»
یا«نسل مسعود» شناخته می شود. بهترین و فداکارترین جوانان ایران که چیزی
جز سودای آزادی و بهروزي مردم شان در سر نداشتند و با آموزش از مسعود به
اوج فدا و صداقت رسیدند. هیچکس، و هیچ رنج و شکنجه ای نتوانست در آرمان
آنها خللی وارد کند.
از
این قهرمانان بسیار بودند. از جمله در محله ما در تهران. که همه آنها در
دهه ۶۰ یا در قتل عام ۶۷ اعدام شدند. آنها از بهترینها بودند. شهیدانی
همچون محمدرضا عزیزی شرق(1)، محمدکاظم عزیزی شرق(2)، علیرضا عزیزی شرق(3)،
مجید عبدی، عباس جوراب باف خسروشاهی(4) و … که هر کدام اسطوره و یلی بودند.
از
ترس عظمت فدای چنين سرداراني براي آزادی بود که خمینی کمر به نابودی آنها
بست. خمینی البته به غلط فکر می کرد با کشتار نسل مسعود می تواند به خلافت
سفیانی موردنظر خود دست یابد. پس حتی «نشریه خوان» آنها، «میلیشیاهای 1۳-1۴
ساله دختر و پسر» تا مادران و پدران آنها ، «زنان باردار»، و … همه باید
نابود می شدند. به همین صراحت. به همین بی رحمی و در اوج کینهاي حیوانی و
ضد بشر.
همان
چیزی که در نوار جدیداً منتشر شده آقای منتظری و صحبتهایش در مقابل هیات
مرگ خمینی، آتشی بر جانهای سوخته زد و غوغایی برپا کرد. اعترافات تکان
دهنده ای که از یک سو حقارت سبوعیت اعمال شده توسط بالاترین سران رژیم بر
این نسل را آشکار می کند و از سوی دیگر شكوه از خودگذشتگی نسل مسعود را می
رساند که چگونه به جلاد نه گفتند و دژخيماني كه مي پنداشتند«اعصابي خيلي
قوي دارند» را به شكستي ذليلانه كشاندند كه چيزي جز منطق دار، براي ارائه
نداشتند. برادر من هم از این نسل بود. نسل ۶۷ . نسل مسعود. یعنی از
بهترینها.
آمر
این جنایت هولناك البته شخص خمینی بود اما او با اين قتل عام يكبار ديگر
تمامي حاكميتش را به محك آزمايش جنايت كشانيد و آنها را با خون بهترين
فرزندان ايران زمين غسل تعميد داد پس از آن هيچكس در رژيم آخوندي نماند الا
اينكه با آگاهي و ارادة تمام انتخاب كرده باشد كه شريك چنين جنايتي بشود.
بالاترين سردمداران این رژیم از جمله خامنه ای(رئیس جمهور وقت خمینی)،
رفسنجانی، وزراء، وكلا تا اعضای دستگاه سركوب و هیاتهاي مرگ و مجريان قتل
عام.
سندی
انکارناپذیر از کشتار 30هزار گل سرخ، انفجاری از خشم و کین را علیه مسببان
و عاملان و مجریان و کسانی که قصد پوشاندن آن را داشته و دارند بر انگیخته
است.
خميني
لعنت شده بايد هم كه از اين نسل میلیشیا مي ترسيد، نسلي كه در فاز سیاسی
در شهرهای مختلف و حتی در دورافتاده ترین روستاها چنان شور و حالی در قفای
آزادي داشت که نگذاشت آب خوشِ رسیدن به خوان یغمای ایران از گلوی غارتگراني
كه با خمینی بر سر مردم آوار شده بودند به راحتی پایین برود. با تنهاي
مجروح و خون چکانشان از چماق و دشنة قمه بدستان يك فاشيسم مذهبي سربرآورده
از گورتاريخ، با دستي خالي و امكاناتي محدود. اما با همين خونها بود كه عزم
ايستادگي در مقابل ارتجاع وحشي کرده و چه زيبا آزمايش شرف و سربلندي داد و
به عهد خود با مردم ایران به بهترین نحو وفا کردند.
اما
مجاهدین، اشرف نشانها، خانواده های آن عزیزان و انسانهای آزاده در سراسر
دنیا در دادخواهی خون آن شهیدان والاقدر، اجازه نخواهند داد، خامنه ای و
رفسنجانی و بقیه سران جنایتکار اين حكومت که در خون شهیدان قتل عام 67 نقش
داشتند از دست عدالت بگریزند.
ما
ادامه دهندگان راستين همان نسل ۶۷ هستیم که بارها و بارها رژیم آخوندی و
ولی فقیهش میخواستند و می خواهند همه را تا آخرین نفر از بین ببرند یا به
کرنش در برابر خود وادار کنند.
اگر
توان آن را داشتند و آلترناتيو انقلابي در پرتو تلاشهاي شبانه روزي رئيس
جمهور این مقاومت یعنی مریم رجوی به اين حد از اعتبار و شناخته شدگي بين
المللي نرسيده بود كه هزينة چنين جناياتي را براي رژيم هزاران بار بيشتر
كند، حتما که قتل عام را در اشرف و لیبرتی به تمام و کمال به اتمام می
رساندند. کما اینکه در 10شهریور 92 با سبوعيتي از جنس جنايت سال 67 به
اسيران دست بسته تيرخلاص زد و مجروحان را روي تخت بيمارستان به شهادت
رسانيد يكبار هم پاسدار دانایی فر سفیر رژیم در بغداد گفته بود که باید
مجاهدین را در خیابانهای بغداد به دار کشید.
در ۷ آبان ۹۴ هم جهان شاهد بود كه چگونه با موشکباران سنگین لیبرتی بار ديگر خیز و قتل عام مجاهدین را داشت.
خامنه
ای جنایتکار بارها از اينكه کشورهای اروپایی طناب دار برای اعدام مجاهدین
برپا نكرده اند به شكوه و شكايت پرداخته است. هم او بود كه با ارسال خمپاره
هاي 320ميليمتري قصد ضربه زدن به مجاهدين در اروپا را داشت ولو اينكه يك
محلة مسكوني بر اثر آن تخريب شود. البته با همة اين شرارت ها نه توانستند و
نه هرگز خواهند توانست شجره طیبه مجاهدین را نابود کنند.
بنابراين
به خليفة ارتجاع ميگويم كه روز حسابرسي جناياتت فرار رسيده، همان ارادة
سترگي كه جام زهر آتش بس را به حلق خميني ريخت، همان اراده اي كه در
واويلاي فضاي مماشات تو را واداشت با زانوان خونين جام زهر اتمي را سر
بكشي، اين بار ارادة به حساب كشيدن تو در محاكم بين المللي را كرده است،
پژواك نوار آقاي منتظري در جامعه اي كه آنرا مرده مي خواستي، ديدي؟ آيا مي
پنداشتي با واردكردن دلواپسان منتقد خواهي توانست از ارج و شأن اين شهيدان
والامقام بكاهي؟ آيا امواج اعتراضي برخاسته از مظلوميت شهيدان و خونهايي كه
در مخفي ترين سياه چالهايت بر زمين ريختي را حس كردي؟ پس خودت را براي
پاسخگويي به مادران شهيدان و بازوي پراقتدار مردم ايران آماده كن.
درود
بر 30هزار شهید قتل عام شده در تابستان67. فرشتگان زمینی که در نفس شوم
خمینی دژخیم فرو ریختند و ما اینک بر فراز تاریخ به گرفتن عدالت برای آنها
ایستاده ایم.
م. كاشاني
مرداد95
پاورقی:
(1)مجاهد شهید محمدرضا عزیزی شرق که به هنگام شهادت 21 سال داشت در جریان قتل عام در کرمانشاه به شهادت رسید.
(2)مجاهد شهید محمدکاظم عزیزی شرق در سن 23سالگی در سال 1361 در تهران به شهادت رسید.
(3) مجاهد شهید علیرضا عزیزی شرق در سال1362 در تهران به شهادت رسید.
(4) مجاهد شهید سیدعباس جوراب باف خسروشاهی که در سن 22سالگی در سال1361 در تهران و زیر شکنجه به شهادت رسید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر