لينك به منبع:
سمیرا اردلان و یگانه صمیمینژاد
سمیرا اردلان:
با درود به رئیسجمهور برگزیده مقاومت، خانم مریم رجوی و سلام به حضار محترم، شخصیتهای عالیرتبه و هموطنان گرامی در اقصی نقاط جهان بهخصوص ایران.
و تقدیم احساسات گرم و خالصانه به خواهران و برادرانمان در لیبرتی که قهرمانان ما هستند. من سمیرا اردلان، دانشجو و عضو انجمن جوانان ایرانی مقیم ایتالیا هستم. حضور من امشب در این مراسم بهمنظور رساندن صدای میلیونها جوان ایرانی تحت ستم و سرکوب آخوندها به گوش جهانیان است. بهخصوص آن جوانانی است که بهای صحبت از آزادی و دموکراسی را با پذیرش دستگیری، شکنجه و مرگ سرخ میپردازند. ما حمایت و پشتیبانی از ساکنان لیبرتی را وظیفه مبرم خود میدانیم و ضمن محکومکردن حمله جنایتکارانه موشکی به این کمپ در چهارم ژوییه از ایالات متحده آمریکا و سازمان ملل برای هزارمین بار میخواهیم اقدامات لازم را برای حفظ امنیت جانی آنان و انتقال سریعشان به خارج از عراق را انجام بدهند. امشب یک بار دیگر با رهبری مقاومت و مجاهدین لیبرتی تجدید پیمان میکنیم که با انرژی روزافزون پا به پای آنها تا استقرار آزادی در میهن عزیزمان از پای ننشینیم.
دست زدن جمعیت -برقرار باد آزادی و دموکراسی. پایدار و پرتوان باد ارتش آزادیبخش ملی ایران، مرگ بر خامنهای، زنده باد رجوی.
یگانه صمیمینژاد:
من یگانه صمیمینژاد هستم، از انجمن جوانان ایرانی از نروژ. سه سال پیش از ایران خارج شدم و از نزدیک شاهد سرکوب و فشارهای شدید، خصوصاً بر زنان و دختران جوان میهنم بودم. رژیم جنایتکار آخوندی، هیچ حقی برای جوانان قائل نیست. اما بهرغم همه سرکوبها و دستگیریها و اعدامها، جوانان ایران هرگز تسلیم آخوندها نشدند و مبارزه آنها برای یک ایران آزاد و دموکراتیک هم در داخل زندانها و هم در خیابانها ادامه دارد. صدای من صدای هزاران تن از جوانان ایرانی است که خواستار آزادی و دموکراسی هستند و بهخاطر شرایط سرکوب در ایران نتوانستهاند در اینجا حضور پیدا کنند. صدای مجاهدینی است که زیر شکنجه برای آزادی جان باختند. صدای در گلو خفه شده ریحانه جباری است که بهخاطر دفاع از شرافت انسانیاش در مقابل مأمور متجاوز وزارت اطلاعات، هفت سال زیر شکنجه روحی و جسمی بود که در نهایت با شقاوت تمام بدار آویخته شد. صدای من صدای نالة دانشجویان زیر ضربههای شلاق در جشن فارغالتحصیلیشان است و صدای اعتراض نسل جوان ایران است که فریاد مرگ بر دیکتاتور سر میدهند و خواهان آزادی هستند.
نسل جوان ایران، با الهام از مقاومت رزمندگان آزادی در لیبرتی، همانهایی که همین چند روز پیش زیر موشکهای رژیم جنایتکار قرار گرفتند، اما قهرمانانه ایستادند، در برابر سرکوب رژیم مقاومت میکنند. هر چند کلمه مجاهد در ایران سرخ و ممنوع است، اما زندانیان مقاوم پیام همبستگی با گردهمایی پاریس را از داخل زندان به بیرون میفرستند و رژیم آخوندی قادر نیست روحیه مقاومت را در جوانان از بین ببرد. جوانانی که تحت رهبری مریم رجوی و با ارتش آزادی، ایرانی آزاد و مبتنی بر جدایی دین و دولت و آیندهیی روشن همراه با صلح و عدالت را خواهند ساخت. دموکراسی آزادی، با مریم رجوی.
لیندا چاوز:
با درود به رئیسجمهور برگزیده مقاومت، خانم مریم رجوی و سلام به حضار محترم، شخصیتهای عالیرتبه و هموطنان گرامی در اقصی نقاط جهان بهخصوص ایران.
و تقدیم احساسات گرم و خالصانه به خواهران و برادرانمان در لیبرتی که قهرمانان ما هستند. من سمیرا اردلان، دانشجو و عضو انجمن جوانان ایرانی مقیم ایتالیا هستم. حضور من امشب در این مراسم بهمنظور رساندن صدای میلیونها جوان ایرانی تحت ستم و سرکوب آخوندها به گوش جهانیان است. بهخصوص آن جوانانی است که بهای صحبت از آزادی و دموکراسی را با پذیرش دستگیری، شکنجه و مرگ سرخ میپردازند. ما حمایت و پشتیبانی از ساکنان لیبرتی را وظیفه مبرم خود میدانیم و ضمن محکومکردن حمله جنایتکارانه موشکی به این کمپ در چهارم ژوییه از ایالات متحده آمریکا و سازمان ملل برای هزارمین بار میخواهیم اقدامات لازم را برای حفظ امنیت جانی آنان و انتقال سریعشان به خارج از عراق را انجام بدهند. امشب یک بار دیگر با رهبری مقاومت و مجاهدین لیبرتی تجدید پیمان میکنیم که با انرژی روزافزون پا به پای آنها تا استقرار آزادی در میهن عزیزمان از پای ننشینیم.
دست زدن جمعیت -برقرار باد آزادی و دموکراسی. پایدار و پرتوان باد ارتش آزادیبخش ملی ایران، مرگ بر خامنهای، زنده باد رجوی.
یگانه صمیمینژاد:
من یگانه صمیمینژاد هستم، از انجمن جوانان ایرانی از نروژ. سه سال پیش از ایران خارج شدم و از نزدیک شاهد سرکوب و فشارهای شدید، خصوصاً بر زنان و دختران جوان میهنم بودم. رژیم جنایتکار آخوندی، هیچ حقی برای جوانان قائل نیست. اما بهرغم همه سرکوبها و دستگیریها و اعدامها، جوانان ایران هرگز تسلیم آخوندها نشدند و مبارزه آنها برای یک ایران آزاد و دموکراتیک هم در داخل زندانها و هم در خیابانها ادامه دارد. صدای من صدای هزاران تن از جوانان ایرانی است که خواستار آزادی و دموکراسی هستند و بهخاطر شرایط سرکوب در ایران نتوانستهاند در اینجا حضور پیدا کنند. صدای مجاهدینی است که زیر شکنجه برای آزادی جان باختند. صدای در گلو خفه شده ریحانه جباری است که بهخاطر دفاع از شرافت انسانیاش در مقابل مأمور متجاوز وزارت اطلاعات، هفت سال زیر شکنجه روحی و جسمی بود که در نهایت با شقاوت تمام بدار آویخته شد. صدای من صدای نالة دانشجویان زیر ضربههای شلاق در جشن فارغالتحصیلیشان است و صدای اعتراض نسل جوان ایران است که فریاد مرگ بر دیکتاتور سر میدهند و خواهان آزادی هستند.
نسل جوان ایران، با الهام از مقاومت رزمندگان آزادی در لیبرتی، همانهایی که همین چند روز پیش زیر موشکهای رژیم جنایتکار قرار گرفتند، اما قهرمانانه ایستادند، در برابر سرکوب رژیم مقاومت میکنند. هر چند کلمه مجاهد در ایران سرخ و ممنوع است، اما زندانیان مقاوم پیام همبستگی با گردهمایی پاریس را از داخل زندان به بیرون میفرستند و رژیم آخوندی قادر نیست روحیه مقاومت را در جوانان از بین ببرد. جوانانی که تحت رهبری مریم رجوی و با ارتش آزادی، ایرانی آزاد و مبتنی بر جدایی دین و دولت و آیندهیی روشن همراه با صلح و عدالت را خواهند ساخت. دموکراسی آزادی، با مریم رجوی.
لیندا چاوز:
مردم
ایران مبارزه دیرینهیی را برای عدالت و مقاومت علیه رژیم ایران
داشتهاند؛ اکنون برنامهیی را خواهیم داشت برای گرامیداشت تاریخچه مقاومت
مردم ایران در رویارویی با موانع پیدرپی که هیچکدام شعله مقاومت برای
دموکراسی را خاموش نمیکند.
به یمن پیشتازان مردم ایران و فداکاریهای آنها، امروز مقاومت ایران قدرتمندتر از هر زمانی است و این تضمین میکند که رژیم سرنگون خواهد شد.
به یمن پیشتازان مردم ایران و فداکاریهای آنها، امروز مقاومت ایران قدرتمندتر از هر زمانی است و این تضمین میکند که رژیم سرنگون خواهد شد.
آزادی! کلمه
آزادی میتواند بهمعنی پیروزی، سرور و پایانیافتن فصل غمناکی از استبداد
و به سرانجامرسیدن 150سال مقاومت برای استقلال و آغازی نو و خوش باشد.
اما در مورد این مشعل پایدار که بسیار تلاش کرد شعلهور بماند، خیلی طول نکشید که تاریکی به آن هجمه کند.
مشعل، شعلههایش را به حرکت درآورد و زبانه کشید، آن هم تحت شریرترین تاریکی همه زمانها. اما توفان شر آنرا در هم شکست، با تازیانه باد و باران استبداد. آنگاه تاریکی مدعی شد که مشعل یک بیگانه، جاسوس و علیه پیشرفت است و تلاش داشته مسیر را روشن کند؛ پس به قتلعام هزاران هزار تن از فرزندانش دست زد.
اما مشعل بیش از این مصمم و قوی بود و به سمت اهداف بالابلندیتری از فرو رفتن در اعماق تاریکی شر حرکت کرد که با موانعی متشکل از تمامی حامیان و پشتیبانانش در سراسر جهان، تلاش داشت مشعل را درهم بشکند. مشعل با تمام شکوهش آموخته بود که سختی را تحمل کند، قوی باشد و فدا کند تا راه را برای نسلهای بعدی هموار سازد.
اما در مورد این مشعل پایدار که بسیار تلاش کرد شعلهور بماند، خیلی طول نکشید که تاریکی به آن هجمه کند.
مشعل، شعلههایش را به حرکت درآورد و زبانه کشید، آن هم تحت شریرترین تاریکی همه زمانها. اما توفان شر آنرا در هم شکست، با تازیانه باد و باران استبداد. آنگاه تاریکی مدعی شد که مشعل یک بیگانه، جاسوس و علیه پیشرفت است و تلاش داشته مسیر را روشن کند؛ پس به قتلعام هزاران هزار تن از فرزندانش دست زد.
اما مشعل بیش از این مصمم و قوی بود و به سمت اهداف بالابلندیتری از فرو رفتن در اعماق تاریکی شر حرکت کرد که با موانعی متشکل از تمامی حامیان و پشتیبانانش در سراسر جهان، تلاش داشت مشعل را درهم بشکند. مشعل با تمام شکوهش آموخته بود که سختی را تحمل کند، قوی باشد و فدا کند تا راه را برای نسلهای بعدی هموار سازد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر