مدتی است که باندهای
مختلف نظام به جان هم افتادند و با افشای فیشهای حقوقی همدیگر تلاش میکنند در این
جنگ قدرت به حریف ضربه بزنند و مهرههای طرف را از دور خارج کنند.
مردم محروم و بهویژه جوانان هم در اعتراض به این چپاول نجومی فیشهای حقوقی خودشان را در فضای مجازی منتشر کرد.
در این بین اعترافها کارگزاران حکومتی هم قابلتوجه بود.
مثلاً نادر قاضیپور عضو مجلس ارتجاع گفته که مساحت اتاق برخی کارگزاران نظام 600 متر است در حالی که برخی مردم عادی از تهیه یک اتاق 12 متری عاجزند.
این کارگزار رژیم اضافه کرده که این زندگی اشرافی در بین کارگزاران نظام ریشه در اواخر سال 61 دارد.
بعد از انتشار فیشهای حقوقی دهها میلیون تومانی، تعدادی از مدیران بیمه و بانکهای رژیم، روزنامه حکومتی ایران که متعلق به باند رفسنجانی روحانی است در مقابله به مثل باندی فهرستی از مدیران دولت احمدینژاد را منتشر کرد که 100 سکة طلا و دهها میلیون تومان پاداش گرفتند.
موسی الرضا ثروتی هم که سابقا عضو مجلس نظام بوده گفته در هیچ جای دنیا این اختلاف شدید بین حقوقها وجود ندارد.
در آمریکا حقوق مدیران ارشد دولتی سیزده و نیم برابر حداقل دستمزد و در فرانسه هشت و نیم برابر است.
و در ادامه هم اعتراف میکند که در ایران تحت حاکمیت آخوندها به مراتب بالاتر از این است، مثلاً در وزارت بهداشت حقوق مدیران 24 و نیم برابر حداقل حقوق است.
البته این حداقل حقوقی که ازش صحبت میکنیم برای جوانی است که کاری داشته باشد و حقوقش سر ماه به وی پرداخت شود.
در صورتی که بخش عمده جوانان ایران اصلاً کار ندارند یا بسیاری از کارگران چند ماهه که حقوق نگرفتند یا از کار بیکار شدند. مثلاً به اعتراف همین کارگزار رژیم با متوقف شدن طرح مسکن مهر حدود ۲ میلیون نفر بیکار شدند. این مهره نظام اضافه کرده که کارگزاران در آمارهایشان میگویند که 3 و نیم میلیون بیکار وجود دارد در حالی که بیکاران واقعی بیش از 8 میلیون نفر هستند. البته میدانیم که رقم واقعی بسا بزرگتر از اینهاست.
واقعیت این است که بحرانهای لاعلاج اقتصادی و اجتماعی زمین را زیر پای چارپایان نظام سفت کرده و در این بین آنها که دستشان به چیزی نرسیده یا خواهان سهم بیشتری هستند به باند رقیب شاخ میزنند.
اما نتیجه این جنگ قدرت تنها افزایش پتانسیل خشم و انزجار مردم از چپاولهای نجومی آخوندهاست.
ترس از همین خشم بود که خامنهای را به موضعگیری واداشت.
خامنهای گفت :” این حقوقهای نجومی از استثناها ست و اکثر مدیران دستگاهها، انسانهای پاک دستی هستن، اما همین تعداد کم هم خیلی بده و باید حتماً با او برخورد بشه“.
عجب! مدیران نظام آخوندی هم پاکدست از آب در آمدند!
این تنها مارکی است که به آنها نمیچسبد.
حالا باید منتظر بود و دید که انعکاس این چپاولها در اعتراضات مردم بهویژه جوانان بیکار و فارغالتحصیلان بیکار و کارگران چگونه خواهد بود.
مردم محروم و بهویژه جوانان هم در اعتراض به این چپاول نجومی فیشهای حقوقی خودشان را در فضای مجازی منتشر کرد.
در این بین اعترافها کارگزاران حکومتی هم قابلتوجه بود.
مثلاً نادر قاضیپور عضو مجلس ارتجاع گفته که مساحت اتاق برخی کارگزاران نظام 600 متر است در حالی که برخی مردم عادی از تهیه یک اتاق 12 متری عاجزند.
این کارگزار رژیم اضافه کرده که این زندگی اشرافی در بین کارگزاران نظام ریشه در اواخر سال 61 دارد.
بعد از انتشار فیشهای حقوقی دهها میلیون تومانی، تعدادی از مدیران بیمه و بانکهای رژیم، روزنامه حکومتی ایران که متعلق به باند رفسنجانی روحانی است در مقابله به مثل باندی فهرستی از مدیران دولت احمدینژاد را منتشر کرد که 100 سکة طلا و دهها میلیون تومان پاداش گرفتند.
موسی الرضا ثروتی هم که سابقا عضو مجلس نظام بوده گفته در هیچ جای دنیا این اختلاف شدید بین حقوقها وجود ندارد.
در آمریکا حقوق مدیران ارشد دولتی سیزده و نیم برابر حداقل دستمزد و در فرانسه هشت و نیم برابر است.
و در ادامه هم اعتراف میکند که در ایران تحت حاکمیت آخوندها به مراتب بالاتر از این است، مثلاً در وزارت بهداشت حقوق مدیران 24 و نیم برابر حداقل حقوق است.
البته این حداقل حقوقی که ازش صحبت میکنیم برای جوانی است که کاری داشته باشد و حقوقش سر ماه به وی پرداخت شود.
در صورتی که بخش عمده جوانان ایران اصلاً کار ندارند یا بسیاری از کارگران چند ماهه که حقوق نگرفتند یا از کار بیکار شدند. مثلاً به اعتراف همین کارگزار رژیم با متوقف شدن طرح مسکن مهر حدود ۲ میلیون نفر بیکار شدند. این مهره نظام اضافه کرده که کارگزاران در آمارهایشان میگویند که 3 و نیم میلیون بیکار وجود دارد در حالی که بیکاران واقعی بیش از 8 میلیون نفر هستند. البته میدانیم که رقم واقعی بسا بزرگتر از اینهاست.
واقعیت این است که بحرانهای لاعلاج اقتصادی و اجتماعی زمین را زیر پای چارپایان نظام سفت کرده و در این بین آنها که دستشان به چیزی نرسیده یا خواهان سهم بیشتری هستند به باند رقیب شاخ میزنند.
اما نتیجه این جنگ قدرت تنها افزایش پتانسیل خشم و انزجار مردم از چپاولهای نجومی آخوندهاست.
ترس از همین خشم بود که خامنهای را به موضعگیری واداشت.
خامنهای گفت :” این حقوقهای نجومی از استثناها ست و اکثر مدیران دستگاهها، انسانهای پاک دستی هستن، اما همین تعداد کم هم خیلی بده و باید حتماً با او برخورد بشه“.
عجب! مدیران نظام آخوندی هم پاکدست از آب در آمدند!
این تنها مارکی است که به آنها نمیچسبد.
حالا باید منتظر بود و دید که انعکاس این چپاولها در اعتراضات مردم بهویژه جوانان بیکار و فارغالتحصیلان بیکار و کارگران چگونه خواهد بود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر