مجلس رژیم آخوندی
در یک مقابله به مثل، طرح مصادره اموال آمریکا و اخذ غرامت متقابل را با عجله و شتاب
و با قید دو فوریت تصویب کرد و دولت را ملزم به اجرای آن نمود.
سوالی که اینجا مطرح میشود این است که این اقدام مجلس رژیم تا چه حد جدی است و امکان عملی شدن دارد؟
علت این همه شتاب و قید دو فوریت بهخاطر این است که از عمر این مجلس، چند روز بیشتر باقی نمانده و بنابراین دلواپسان که اکثراً در دوره بعدی غایبند میخواهند که سنگی جلوی پای دولت روحانی در پیشبرد برجام بیندازند. به این ترتیب این طرح مسخره و مضحک را بیشتر باید در بستر جنگ دو باند با همدیگر دید تا در راستای مثلاً ضدیت و مقابله به مثل با آمریکا. این اقدام اساساً یک کار نمایشی و تبلیغاتی است که علاوه بر مصرف جنگ باندی، بهمنظور روحیه دادن به نیروهای رژیم است که بهشدت از این ضربات و از آثار زهر هستهیی پیچ و تاب میخورند.
اما در رابطه با اینکه این مصوبه عملی است یا نه؟ ، بعضی مهرهها و رسانههای باند رفسنجانی روحانی آن را غیرعملی و بدون پشتوانه توصیف کردند.
البته این تنها باند رفسنجانی روحانی نیست که این طرح را غیرعملی و تحمیل وظایف واهی به دولت توصیف کردند، بلکه حتی در خود باند خامنهای و حتی از باند دلواپسان هم به جنبه نمایشی بودن این اقدام اشاره میکنند. مثلاً نقوی حسینی که از دلواپسهای مجلس محسوب میشود گفته: «در مقابل ظلمها باید اقامه دعوی شود حتی اگر راه کاری برای جبران خسارتها نباشد» . معنی این حرف این است که بالاخره باید برای خالی نبودن عریضه هم که شده، باید یک واکنشی نشان بدهیم.
یک نشانه بارز اینکه این طرح و سایر شاخ و شانه کشیدنهای عوامل رژیم در این مورد، نمایشی است، موضع خامنهای است، که تا بهحال در رابطه با اخذ غرامت 2میلیاردی و اینکه ما هم مقابله به مثل میکنیم و این حرفها چیزی نگفته، صحبتهای 29 اردیبشهت وی در جمع تعدادی از مزدوران داخلی و برون مرزی رژیم تحت عنوان قاریان قرآن هم تماماً روضه خوانیهای کلی و شعارهای تکراری بود و هیچ اشارهیی به مسائل روز نکرد.
ضمنا واکنش آمریکا نسبت به این طرح نیز نمایشی بودن آن را نشان میدهد.
از آنجا که این طرح هیچ امکان عملی و ضمانت اجرایی ندارد، طبعاً آمریکا را نگران نمیکند که بخواهد نسبت به آن واکنش جدی نشان بدهد. چون همانطور که مهرههای رژیم هم اذعان میکنند، آمریکا هیچ دارایی و اموالی در ایران ندارد که رژیم بخواهد آن را مصادره کند و خود مهرههای رژیم اذعان میکنند که دستهایشان برای جبران خسارت و مقابله به مثل در برابر آمریکا خالی است.
اما متقابلاً رژیم هنوز دهها میلیارد دلار در بانکهای آمریکا دارد و مهرههای رژیم بسیار ترسان و لرزان هستند که همین روندی که در مورد این دو میلیارد دلار طی شد و قبل از این هم حداقل 6میلیارد دلار دیگر از منابع متعلق به ایران بابت غرامت قربانیان اقدامات تروریستی رژیم برداشت شده، باز هم ادامه یابد.
ضمنا در این طرح آمده که اقدام به مقابله به مثل رژیم در برابر آمریکا میتواند حتی شامل خود برجام هم بشود. روشن است که این آمریکا نیست که از این موضوع متضرر میشود، چون برجام در زمینه هستهیی که امر انجام شدهیی است و هر اقدام رژیم علیه برجام به قول معروف تنها شلیک به پای خودش میباشد و به همان دلایلی که ولیفقیه ناچار شد زهر هستهیی را بخورد، به درجه بالاتری ناگزیر است این مسیر را ادامه بدهد و بازگشت از این راه بیبازگشت به مصداق هم چوب و هم پیاز، آثار زهر را مضاعف میکند. بنابراین این قبیل نمایشها بیش از آن که آمریکا را بترساند، همچنان که دیدیم، باعث وحشت خود رژیم و باند رفسنجانی روحانی شده است.
سوالی که اینجا مطرح میشود این است که این اقدام مجلس رژیم تا چه حد جدی است و امکان عملی شدن دارد؟
علت این همه شتاب و قید دو فوریت بهخاطر این است که از عمر این مجلس، چند روز بیشتر باقی نمانده و بنابراین دلواپسان که اکثراً در دوره بعدی غایبند میخواهند که سنگی جلوی پای دولت روحانی در پیشبرد برجام بیندازند. به این ترتیب این طرح مسخره و مضحک را بیشتر باید در بستر جنگ دو باند با همدیگر دید تا در راستای مثلاً ضدیت و مقابله به مثل با آمریکا. این اقدام اساساً یک کار نمایشی و تبلیغاتی است که علاوه بر مصرف جنگ باندی، بهمنظور روحیه دادن به نیروهای رژیم است که بهشدت از این ضربات و از آثار زهر هستهیی پیچ و تاب میخورند.
اما در رابطه با اینکه این مصوبه عملی است یا نه؟ ، بعضی مهرهها و رسانههای باند رفسنجانی روحانی آن را غیرعملی و بدون پشتوانه توصیف کردند.
البته این تنها باند رفسنجانی روحانی نیست که این طرح را غیرعملی و تحمیل وظایف واهی به دولت توصیف کردند، بلکه حتی در خود باند خامنهای و حتی از باند دلواپسان هم به جنبه نمایشی بودن این اقدام اشاره میکنند. مثلاً نقوی حسینی که از دلواپسهای مجلس محسوب میشود گفته: «در مقابل ظلمها باید اقامه دعوی شود حتی اگر راه کاری برای جبران خسارتها نباشد» . معنی این حرف این است که بالاخره باید برای خالی نبودن عریضه هم که شده، باید یک واکنشی نشان بدهیم.
یک نشانه بارز اینکه این طرح و سایر شاخ و شانه کشیدنهای عوامل رژیم در این مورد، نمایشی است، موضع خامنهای است، که تا بهحال در رابطه با اخذ غرامت 2میلیاردی و اینکه ما هم مقابله به مثل میکنیم و این حرفها چیزی نگفته، صحبتهای 29 اردیبشهت وی در جمع تعدادی از مزدوران داخلی و برون مرزی رژیم تحت عنوان قاریان قرآن هم تماماً روضه خوانیهای کلی و شعارهای تکراری بود و هیچ اشارهیی به مسائل روز نکرد.
ضمنا واکنش آمریکا نسبت به این طرح نیز نمایشی بودن آن را نشان میدهد.
از آنجا که این طرح هیچ امکان عملی و ضمانت اجرایی ندارد، طبعاً آمریکا را نگران نمیکند که بخواهد نسبت به آن واکنش جدی نشان بدهد. چون همانطور که مهرههای رژیم هم اذعان میکنند، آمریکا هیچ دارایی و اموالی در ایران ندارد که رژیم بخواهد آن را مصادره کند و خود مهرههای رژیم اذعان میکنند که دستهایشان برای جبران خسارت و مقابله به مثل در برابر آمریکا خالی است.
اما متقابلاً رژیم هنوز دهها میلیارد دلار در بانکهای آمریکا دارد و مهرههای رژیم بسیار ترسان و لرزان هستند که همین روندی که در مورد این دو میلیارد دلار طی شد و قبل از این هم حداقل 6میلیارد دلار دیگر از منابع متعلق به ایران بابت غرامت قربانیان اقدامات تروریستی رژیم برداشت شده، باز هم ادامه یابد.
ضمنا در این طرح آمده که اقدام به مقابله به مثل رژیم در برابر آمریکا میتواند حتی شامل خود برجام هم بشود. روشن است که این آمریکا نیست که از این موضوع متضرر میشود، چون برجام در زمینه هستهیی که امر انجام شدهیی است و هر اقدام رژیم علیه برجام به قول معروف تنها شلیک به پای خودش میباشد و به همان دلایلی که ولیفقیه ناچار شد زهر هستهیی را بخورد، به درجه بالاتری ناگزیر است این مسیر را ادامه بدهد و بازگشت از این راه بیبازگشت به مصداق هم چوب و هم پیاز، آثار زهر را مضاعف میکند. بنابراین این قبیل نمایشها بیش از آن که آمریکا را بترساند، همچنان که دیدیم، باعث وحشت خود رژیم و باند رفسنجانی روحانی شده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر