لينك به منبع:


کودک کار در ایران در حال جابجایی بار برای یک لقمه نان بخور و نمیر
پدیده کودکان کار در حاکمیت آخوندی یکی از مظاهر بدترین مظاهر ستم و استثمار در این حاکمیت منحوس است.
کودکانی که بهدلیل فقر خانواده ناگزیر به ورود زود هنگام به بازار کار هستند و مجبورند برای دریافت اندکی دستمزد دست به کارهای طاقتفرسا بزنند.
آنان آسیب پذیرترین لایههای اجتماعی هستند که از فضای خانواده، محیط آموزشی و بهداشتی مناسب محروم میشوند، و در شرایط بسیار ناامنی در حالی که از سادهترین امکانات انسانی محرومند ناگزیر به کارهای سنگین میشوند.
آنان در کنار این وضعیت تکاندهنده و استثمار شدید، از آزار و اذیت و بگیر و ببند مأموران سرکوب رژیم درامان نیستند، و هراز چند گاهی مورد یورش آنها قرار گرفته و مورد انواع توهین و تحقیر قرار میگیرند.
داستان تراشیدن سر کودکان کرمانشاهی توسط شهرداری این شهر یکی از بیشماران موارد توهین و تحقیر نسبت به این کودکان است.
روزنامه محلی باختر در این زمینه مینویسد: ”شهرداری کرمانشاه با همکاری چند نهاد اداری دیگر اقدام به تراشیدن سر کودکان کار کرده است. »
این اقدام ضدانسانی برای این است که تا با تراشیدن سر کودکان آنان را شبیه زندانیان و خلافکاران انگشت نما و تحقیر کنند.
البته تحقیر و فشار به آنان به این جا بسنده نمیشود بلکه در ادامه این مسیر ضدانسانی، آنها را در نهایت، به بازداشتگاهی موسوم به اردوگاه چشمه سفید میبرند و در آنجا نیز بهطور مضاعف مورد اهانت و اذیت و آزار عوامل رژیم قرار میگیرند.
اقدام مأموران شهرداری کرمانشاه در تحقیر کودکان کار، طبعاِ بنا به دستور انجام شده است و معلوم است که زمینههای اقدامات بیشتر از آن در دستور کار است. چنانچه بنابرگفته رئیس سازمان بهزیستی، این نهاد بهاصطلاح مدد رسانی قصد دارد از اول شهریور در یک طرح مشترک با قوه قضاییه و نیروی سرکوبگر انتظامی، کودکان کار را جمعآوری کند وبا سلب حضانت از والدین آنها به اردوگاههای مخصوص بفرستد. (خبرگزاری ایلنا25مرداد95)
جدا کردن کودکان کار از خانوادههایشان و گسیل آنان به اردوگاه در شرایطی است، که بیش از 85 درصد آنان دارای خانواده هستند، وبا جدا شدن آنان از خانودههایشان رژیم حق انسانی زندگی با خانواده را از آنان سلب میکند.
فاجعه ستم بر کودکان کار و استثمار آنان در نظام ولایتفقیه آنچنان دردناک است که یکی از مهرههای رژیم به نام طاهره پژوهش نایبرئیس موسوم به انجمن حمایت از حقوق کودکان کار، ”از بردگی کودکان در دروازه غار تا مدارسی که دوستدار کودک نیستند“ سخن گفته است.
توهین، تحقیر و ستم نسبت به این کودکان کار که محصول همین حاکمیت هستند، در شرایطی است که حاکمیت آخوندی و نهادهای تحتامر علی خامنهای از طریق چپاول منابع ایران که متعلق به همین مردم محروم است، کلان کلان حقوق های نجومی به جیب سران و مهرههای بالای حکومتی میریزند، و یا اینکه برای مطامع توسعهطلبانه خود، خرج تنور جنگ کثیفشان علیه مردم سوریه میکنند و یا به جیب گشاد سازمانهای بنیادگرا و تروریستی در کشورهای منطقه میریزند.
کودکانی که بهدلیل فقر خانواده ناگزیر به ورود زود هنگام به بازار کار هستند و مجبورند برای دریافت اندکی دستمزد دست به کارهای طاقتفرسا بزنند.
آنان آسیب پذیرترین لایههای اجتماعی هستند که از فضای خانواده، محیط آموزشی و بهداشتی مناسب محروم میشوند، و در شرایط بسیار ناامنی در حالی که از سادهترین امکانات انسانی محرومند ناگزیر به کارهای سنگین میشوند.
آنان در کنار این وضعیت تکاندهنده و استثمار شدید، از آزار و اذیت و بگیر و ببند مأموران سرکوب رژیم درامان نیستند، و هراز چند گاهی مورد یورش آنها قرار گرفته و مورد انواع توهین و تحقیر قرار میگیرند.
داستان تراشیدن سر کودکان کرمانشاهی توسط شهرداری این شهر یکی از بیشماران موارد توهین و تحقیر نسبت به این کودکان است.
روزنامه محلی باختر در این زمینه مینویسد: ”شهرداری کرمانشاه با همکاری چند نهاد اداری دیگر اقدام به تراشیدن سر کودکان کار کرده است. »
این اقدام ضدانسانی برای این است که تا با تراشیدن سر کودکان آنان را شبیه زندانیان و خلافکاران انگشت نما و تحقیر کنند.
البته تحقیر و فشار به آنان به این جا بسنده نمیشود بلکه در ادامه این مسیر ضدانسانی، آنها را در نهایت، به بازداشتگاهی موسوم به اردوگاه چشمه سفید میبرند و در آنجا نیز بهطور مضاعف مورد اهانت و اذیت و آزار عوامل رژیم قرار میگیرند.
اقدام مأموران شهرداری کرمانشاه در تحقیر کودکان کار، طبعاِ بنا به دستور انجام شده است و معلوم است که زمینههای اقدامات بیشتر از آن در دستور کار است. چنانچه بنابرگفته رئیس سازمان بهزیستی، این نهاد بهاصطلاح مدد رسانی قصد دارد از اول شهریور در یک طرح مشترک با قوه قضاییه و نیروی سرکوبگر انتظامی، کودکان کار را جمعآوری کند وبا سلب حضانت از والدین آنها به اردوگاههای مخصوص بفرستد. (خبرگزاری ایلنا25مرداد95)
جدا کردن کودکان کار از خانوادههایشان و گسیل آنان به اردوگاه در شرایطی است، که بیش از 85 درصد آنان دارای خانواده هستند، وبا جدا شدن آنان از خانودههایشان رژیم حق انسانی زندگی با خانواده را از آنان سلب میکند.
فاجعه ستم بر کودکان کار و استثمار آنان در نظام ولایتفقیه آنچنان دردناک است که یکی از مهرههای رژیم به نام طاهره پژوهش نایبرئیس موسوم به انجمن حمایت از حقوق کودکان کار، ”از بردگی کودکان در دروازه غار تا مدارسی که دوستدار کودک نیستند“ سخن گفته است.
توهین، تحقیر و ستم نسبت به این کودکان کار که محصول همین حاکمیت هستند، در شرایطی است که حاکمیت آخوندی و نهادهای تحتامر علی خامنهای از طریق چپاول منابع ایران که متعلق به همین مردم محروم است، کلان کلان حقوق های نجومی به جیب سران و مهرههای بالای حکومتی میریزند، و یا اینکه برای مطامع توسعهطلبانه خود، خرج تنور جنگ کثیفشان علیه مردم سوریه میکنند و یا به جیب گشاد سازمانهای بنیادگرا و تروریستی در کشورهای منطقه میریزند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر