جستجوی این وبلاگ

۱۳۹۵ تیر ۳۰, چهارشنبه

بياد سي تير : قسمتي از دفاعيات مسعود رجوي

لينك به منبع:

masoud rajavi 2142f
سخنراني مسعود رجوي در سر مزار دكتر مصدق در احمد آباد
 قسمتي از دفاعيات مسعود رجوي در بيدادگاه نظامي شاه بهمن 1350
در شهريور 20 تمام ايران زير سلطه خارجي رفت . بعضي از افسرها با چادر در رفتند و ايران فقط 3 ساعت دوام آورد. جنگ دوم هنوز تمام نشده بود كه طرح تجزيه ايران اين بار بوسيله انگليس وآمريكا ريخته شد و اين قرار داد توسط دولت حكيمي امضاء شد.
-آيا وقتيكه نخست وزير ايران طرح تجزيه كشور خود را بريزد, ما حق نداريم بگوييم كه تابع ملت و خلق ايران هستيم نه دولت حاكم بر ايران؟
-بگذريم , اين طرح هم با مجاهدات طاقت فرساي مصدق رد شد. تا آدم خودش در فضا نباشد نمي فهمد فشار يعني چه ، تهديد يعني چه .
-اما وقتي آن طرح رد شد معاون وزارت خارجه شوروي آمد درمورد امتيازات نفت گفتگوهايي كرد . ازطرفي دولت انگليس بخاطر امتيازات نفت خود در جنوب, حاضر به معاملاتي در باره نفت مناطق شمالي با روسها بود. براي همين امر، نخست وزير وقت- ساعد- به سفير روس وعده هايي داده بود.ميخواستند يك موازنه مثبت يعني امتياز دهي دو جانبه به روس و انگليس برقراركنند .
مصدق و ملت ايران موازنه منفي به معني استقلال خودشان را ميخواستند . اين بود كه ملّيون ايران بيكار ننشستند وبا كوشش زياد ماده گذراندند كه ضمن آن جلوي سلطه شوروي هم گرفته شد ودادن هرگونه امتيازي بهر نحوي ، مسكوت گذاشته شد و بموافقت بعدي مجلس موكول گشت.
-اما آقايان استعمارگران از جان ملت فقير ما دست برنداشتند . در سال 1329 رزم آرا را از ستاد ارتش آوردند و در كرسي نخست وزيري نشاندند تا رزم آرا, در لباسِ ظاهر فريبِ خود مختاريِ ولايات در امور داخلي, لايحه به مجلس ببرد و از تصويب بگذراند . باز هم ملّيون كه رهبري آنها را دكتر مصدق بعهده داشت پس از مشاجرات و مباحثات و زحمتهاي زياد توانستند آنرا در نطفه خفه كنند و جلوي سلطه خارجي را بگيرندو قرارداد موردنظر منتفي شد. سپهبد رزم آرا به انتقامِ بازي كردن با سرنوشت ملت بقتل رسيد.
حالا ديگر اوضاع داخلي مملكت بعلت رشد سياسي مردم تب و تاب ديگري داشت . بعد از شهريور 20 مصدق نفت را تبديل به يك شعار وانگيزه ملي كرد صفوف مردم را متشكل و شعله ها را فروزان تر ساخت. بعد از مجلس 15 نمايندگان واقعا مجاهدت كردند. شركت غاصب نفت ايران وانگليس كه در واقع نماينده دولت انگليس بود, از تطميع نمايندگان گرفته تا حبس آزاديخواهان, از هيچ چيز فروگذار نكرد . حتي طرح آنچه كه امروز” اصلاحات ارضي” است در آنزمان بوسيله تقسيم املاك سلطنتي ريخته شد. مسئله ظاهر فريبِ تقسيم املاك سلطنتي براي فراموش كردن مسئله نفت و تحت الشعاع قراردادن آن در اذهان ,طرح شده بود. با اينهمه نفت همچنان در مركز افكار مردم بود.در اين اثناء يكبار هم بناگهان نان در تهران قحط شد تا بلكه سرِ مردم به آن گرم شود و كسي حال و حوصله حمايت از مصدق نداشته باشد .
.....اما سر انجام اراده خلق پيروز شد و مردم و ملت ايران راه خود را پيش برد و در آخرين روز سال 1329 , نفت ملي اعلام شد.مردم ايران در آن روز طعم پيروزي را چشيدند .
بعد از آن روزهاي پر افتخار ديگري در پيش بود. پيروزي در خلع يد از انگليس در مورد نفت و ديگري روز 30 تير1331 روز تجلي اراده خلق. در آنروز خلق, بر ننـگ تسليم پيروز شد. در آتيه از اين روزهاي طلايي بسيار خواهيم داشت.
بايد گفت كه مشروطه براي مدت محدودي دوام آورد.در 28... در 28 (آقاي دادستان براي اينكه قطع نكنيد ماه و سال آنرا نميگويم! )بله در 28 مشروطيت بخاك سپرده شد. احتياجي نيست كه من سياست دولت مصدق را روشن كنم. او نميخواست هيچ سلطه اي بر كشور ما بر قرار باشد. از نظر اقتصادي اولين و آخرين بودجه متعادل را تقديم به مجلس كرد. براي اولين بار صادرات با واردات برابري كرد. بهرحال آن روز گرم تابستان, آن روز 28 , در تاريخ ايران به سياهي و سردي تبديل شد.بعدها ايدن نخست وزير انگليس در خاطراتش گفت : بعد از سقوط مصدق تنها شبي بود كه خواب راحت كرده است . ميگفتند كه ” آفتاب هرگز در مستعمرات انگلستان غروب نميكند” و “ هر جا موجي باشد ساحلش انگلستان است ” .مصدق غروب استعمارو طلوع آزادي و استقلال را ميخواست...اما افسوس كه كار به آنجا كشيد كه نبايد مي كشيد .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر