جستجوی این وبلاگ

۱۳۹۵ تیر ۷, دوشنبه

ابتذال ديپلماسي با سپاه وپاسدار سليماني

image002 b1635
« سه سال از عمر دولت ديپلماسي‌ محور روحاني گذشته، اما امنيتي‌هاي حاكم بر سپاه همچنان در اين عرصه (ديپلماسي) نيز جولان مي‌دهند و نشانه‌هايي را از عوارض دولت در سايه آشكار مي‌كنند. دو بيانيهٔ كم‌سابقهٔ قاسم سليماني (فرمانده سپاه قدس) ، و سپاه پاسداران در حمايت از رهبر شيعيان بحرين و تهديد آشكار منامه، جلوه‌هاي جديد وضع اسف‌باري است كه در ديپلماسي جمهوري اسلامي ـ همچون ديگر عرصه‌ها ـ جريان دارد.
به نقل از سايت راديو فردا پاسدار سليماني كه به سركوب ايرانيان در داخل كشور و نقض حقوق بنيادين هموطنان خود بي‌اعتنا نشان داده، در بيانيه‌اش نسبت به ايجاد خفقان و فشار بيشتر بر ملت بحرين اعتراض كرده است.
فرمانده سپاه قدس در جريان كودتاي انتخاباتي ۱۳۸۸ و خشونت خونيني كه متوجه اعتراض‌هاي مدني ميليون‌ها ايراني شد، دغدغهٔ حقوق اساسي مردم ايران نداشت؛ ... اينك اما در بيانيه‌اش دغدغه‌دار حقوق اساسي مخالفان آل خليفه در بحرين شده و حتي از مقاومت مسلحانه معترضان بحريني دفاع كرده و از سربركشيدن شعله‌هاي آتش سخن گفته است.
هم‌زمان سپاه پاسداران نيز در بيانيه‌اي با مضمون مشابه، و با مضموني تند، از شعله‌ور‌تر شدن مشعل انقلاب در بحرين گفته است و تحقق قيامي ويرانگر .
سپاه پاسداران در بيانيه‌اش نه فقط از تفرعن رژيم كودك‌كش آل سعود و توطئه آل سعود نوشته كه وعده داده است: به‌زودي بنيان‌هاي كاخ ظلم و ستم دست نشاندگان آمريكاي جنايتكار با عزم و اراده انقلابي مردم بحرين فرو خواهد ريخت.
امنيتي‌هاي سپاه و سياست خشونت‌محور
براي تداوم رژيم اقتدارگراي مبتني‌شده بر ولايت مطلقه فقيه، جريان امنيتي حاكم بر سپاه هيچ ترديدي در تكيه به خشونت و سركوب نشان نداده و نمي‌دهد. جنبش سبز باشد و اعتراض مدني ايرانيان به نتايج انتخابات ۱۳۸۸ ، يا ايستادن كنار رژيم اقتدارگراي بشار اسد و خشونت‌پيشگي براي تحقق عمق استراتژي مطلوب رهبر جمهوري اسلامي؛ موضع و مواجههٔ سپاه يكسان است.
دوران پسابرجام است. دولت روحاني مي‌كوشد با تنش‌زدايي و جلب اعتماد طرف‌هاي غربي، به تحريم‌ها و عوارض سنگين آن پايان دهد و موجب افزايش سرمايه‌گذاري خارجي و رونق اقتصاد بحراني شود؛ اما همين‌جاست كه دولت در سايه و پنهان بار ديگر در صحنه حاضر مي‌شود و هم در داخل و هم براي دولت‌هاي منطقه و قدرت‌هاي جهاني، خودنمايي مي‌كند.
همچنان‌كه چند ماه پيش، سپاه در دوران پسابرجام و كمتر از دو هفته پس از برگزاري دو انتخابات مجلس و خبرگان، رزمايش موشكي برگزار كرد و موشك‌هايي با برد ۲۰۰۰ كيلومتر را به رخ رقباي منطقه‌اي و دولت‌هاي غربي كشيد. و اين، مستقل از مداخلهٔ نظامي ـ امنيتي مستقيم در بحران سوريه دوشادوش دمشق اسد است.
شايد بتوان يكي از نماد‌هاي اين گونه سياست‌ورزي سپاه را حسين همداني دانست؛ فرمانده ارشدي كه پس از سركوب خشونت‌بار اعتراض سبز‌ها در ايران، براي ماندگاري رژيم اسد و تحقق عمق استراتژي مطلوب آيت‌الله خامنه‌اي به سوريه رفت و همان‌جا كشته شد. شاهدي بي‌نياز از توضيح، براي نوع نگاه امنيتي‌هاي حاكم بر سپاه به سياست‌ورزي داخلي و ديپلماسي.
ديپلماسي با موشك و گلوله - هرچند قدرت نظامي همچنان نقش موثر و غيرقابل انكاري در مناسبات قدرت بين‌المللي دارد، اما ديري است كه اهميت مرزهاي سرزميني تحت‌الشعاع مرزهاي اقتصادي و فرهنگي قرار گرفته است. تكنولوژي اطلاعات و فن‌آوري ارتباطات، فرايند مزبور را با تمركز بر حضور موثر و مفيد در افكار عمومي جهان، تسريع كرده است.
نه تنها قدرت اقتصادي، كه بضاعت‌هاي فرهنگي و پتانسيل تبليغاتي و توان اقناع افكار عمومي با تكيه بر شبكه‌هاي اطلاع‌رساني جهاني، عرصه سياست بين‌الملل و دنياي ديپلماسي را از خود متأثر كرده است. چنان‌كه اتكا به قدرت سخت‌افزاري و نيروهاي نظامي و امنيتي، به‌گونه‌اي فزاينده تحت تأثير قدرت نرم‌افزاري و فرهنگي و هنجاري قرار گرفته است.
از اين زاويه، پيشبرد ديپلماسي با موشك و گلوله و نظاميان، و بدون اعتنا به افكار عمومي ـ چه در سطح ملي و چه در سطح فراملي ـ بيش از پيش منتفي و دشوار مي‌شود.
اگر زماني ديپلمات‌ها شخصيت‌هايي با پيشينه نظامي بودند يا مجري محض تصميم حاكمان خودكامه، مدت‌هاست كه ديپلمات‌ها رويكردهاي معطوف به فرآيندهاي سياست‌گذاري را در دستور كار خود قرار داده‌اند؛ و اگر زماني تصميم‌ها در پستوهاي حكومت و در مشورت با نظاميان اخذ مي‌شد، ديري‌ است كه ديپلمات‌ها در ارتباط شبكه‌اي با پژوهشگران متخصص و صاحب‌نظران دانشگاهي هستند و در چنين روندي اتخاذ تصميم و روش مي‌كنند. و اين همه مستقل از آن است كه اساسا ديپلمات‌ها و بازيگران سپهر ديپلماسي، نخبگان و كارآزمودگان باتجربه و كارآزموده‌اي هستند كه حتي در ابراز يك لبخند يا استخدام يك واژه، مدبرانه و دورانديشانه اقدام مي‌كنند.
فاصلهٔ سردار سليماني و امنيتي‌هاي حاكم بر سپاه از اين توصيف و مختصات، به‌قدر لازم، معنادار و محسوس است. سرداران سوگندخوردهٔ ولايت فقيه نه فقط پروژه‌هاي ماجراجويانهٔ سياسي ـ امنيتي خود را در ايران و منطقه تعقيب مي‌كنند، بلكه هم‌زمان با نقطه عزيمتي ايدئولوژيك، سپهر سياست و ديپلماسي را از منظر خود مي‌كاوند. چنان‌كه هزينه‌كرد مادي و انساني در سوريه را از زاويهٔ تداوم و بقاي جبهه ايستادگي و خط مقاومت و عمق استراتژي نظام توجيه مي‌كنند و نسبت به تشديد رقابت بسيار پرهزينه با عربستان در منطقه بي‌توجهي نشان مي‌دهند. روزي اعدام شيخ نمر را بهانه‌اي براي تعميق منازعه با رياض مي‌كنند و امروز سلب تابعيت شيخ قاسم را مستمسكي براي ماجراجويي در بحرين مي‌سازند.
تخفيف ديپلماسي در جمهوري اسلامي
يكي از ويژگي‌ها و مفروض‌هاي ديپلماسي عمومي، هماهنگي و همسويي بين اجزاي موثر و بازيگران اصلي در سياست خارجي و يكدستي در تصميم‌گيري‌هاست.
امنيتي‌هاي حاكم بر سپاه اما بي‌اعتنا به اين مهم، راهبرد و مسير دلخواه خويش در پيش گرفته‌اند.
نكتهٔ قابل‌تأمل آن‌كه بيانيه سليماني، فرمانده سپاه قدس بدون هماهنگي با رهبر جمهوري اسلامي، انشاء و منتشر نشده است. اگر با اين مفروض به موضوع نگريسته شود، آنگاه چندپارگي و تشتت در ديپلماسي جمهوري اسلامي بيشتر مشهود مي‌شود. جايي كه دو رويكرد اساسي همچنان در چالش با هم هستند؛ و تنها در موارد خاص (مانند ضرورت تحقق برجام از زاويه بحران اقتصادي در كشور ) همسويي و همراهي گريزناپذير متحقق مي‌شود. با اطمينان مي‌توان گفت كه تلاش‌هاي ظريف و دستگاه ديپلماسي روحاني براي جلب اعتماد طرف‌هاي غربي و بهبود مناسبات و تعميق روابط تجاري ـ اقتصادي، با اقدامات غريب امنيتي‌هاي سپاه و سپاه قدس، و با رويكردهاي ايدئولوژيك و نگاه بدبينانهٔ رأس هرم نظام سياسي به غرب، در معرض آسيب پيوسته است. چنان‌كه در سفر اخير ظريف به فرانسه، او مجبور به توضيح دربارهٔ بيانيه‌هاي اخير سپاه شده؛ و بعيد است اين پاسخ وي سرمايه‌گذاران و سياست‌پيشگان غربي را قانع كند: ايران يك جامعه تك صدايي نيست.
وزير خارجه دولت اعتدال‌گرا نيز در‌‌نهايت مجري سياست‌هاي كلان جمهوري اسلامي در مناسبات بين‌المللي و محورهاي مشخص‌شده توسط شخص اول نظام در تعامل با كشورهاي ديگر است؛ اما تفاوت نگاه و رويكرد و ادبيات و روش و تخصص و تجربه ظريف ـ و بازيگران سياسي مصلحت‌انديش و واقع‌گرا و عمل‌گرايي چون روحاني ـ با سرداران ماجراجوي سپاه، كم نيست. سرداراني كه نه فقط سياست و اقتصاد را در داخل ايران فرسوده و مجروح ساخته‌اند بلكه ديپلماسي را نيز با اقدامات جنجالي و ماجراجويانه‌ و غيرمسئولانهٔ خود به ابتذال كشيده‌ و در معرض تهديد پيوسته قرار داده‌اند.
مابه‌ازاي اين وضع براي ايران و ايرانيان، جز تداوم چالش‌هاي پرهزينه و منازعات خطرخيز و فرساينده نبوده و نيست ».

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر